گنجور

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

خاصیت شهد در شرنگ است

آسایش زخم از خدنگ است

ادوار هموم را شتاب است

دوران نشاط را درنگ است

دست کرم و سخا دراز است

[...]

نشاط اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

ز خشم و جنگ تو جان بس ملول و دلتنگ است

از آن به بخت بدم دل همیشه در جنگ است

ز زنده دل بفریبد به مرده جان بخشد

لب ترا گهی ااعجازو گاه نیرنگ است

مرا چه فرق که گشتم هلاک در ره عشق؟

[...]

سحاب اصفهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۰

 

ستاره گه به صلح و گه به جنگ است

گهی با روم و گاهی با فرنگ است

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۱

 

فراغت نه به صلح و نه به جنگ است

به حاضر کردن توپ و تفنگ است

قائم مقام فراهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

تو را که سینه ز سیم است دل چرا سنگ است

ز سیم و سنگ تفاوت هزار فرسنگ است

ز خیل عشق هزیمت نمود لشکر عقل

که آبگینه بود عقل و عشق چون سنگ است

بریز بر سر میدان عشق خون مرا

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی

 

پا به سر تا ننهی سر ننهی درره دوست

طی این راه مپندار که بافرسنگ است

تا تو بیرون نروی دوست نگنجد به درون

نه همین دیده که آن درخور جاهش تنگ است

رضاقلی خان هدایت
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مناجات

 

دلم از این خودی تنگ است تنگ است

بسی از خود مرا ننگ است ننگ است

وفایی شوشتری
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۴ - در شهادت ولی داور علی اکبر علیه السلام

 

تن من بر روان زاندوه تنگ است

دلمرا آرزوی اذن جنگ است

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱ - التصوف

 

تصوف ترک نام و ترک ننگ است

بتحقیقش مجال لفظ تنگ است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۲ - المناصفه

 

ز درک نعمتش اندیشه لنگ است

دو عالم از شمر آن بتنگ است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۱ - وجه‌الحق

 

در این معنی مجال لفظ تنگ است

شنا در بحر دستور نهنگ است

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱ - کتاب القطعات و النصایح

 

بلی (صامت) سزای جنگ جنگ است

کلوخ انداز را پاداش سنگ است

صامت بروجردی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷

 

هر لحظه به دل از مژه‌ات زخم خدنگ است

ابروی کمان تو مگر کار فرنگ است؟!

مشهور بود گل به چمن گرچه به خوبی

از خجلت رخسار تو از رنگ به رنگ است

احوال مرا دیدی و رحم تو نیامد

[...]

طغرل احراری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۹۷ - دل بیباک را ضرغام رنگ است

 

دل بیباک را ضرغام رنگ است

دل ترسنده را آهو پلنگ است

اگر بیمی نداری بحر صحراست

اگر ترسی بهر موجش نهنگ است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۴۸ - عجم بحریست ناپیدا کناری

 

عجم بحریست ناپیدا کناری

که در وی گوهر الماس رنگ است

ولیکن من نرانم کشتی خویش

به دریائی که موجش بی نهنگ است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۳ - بیا که ساقی گلچهره دست بر چنگ است

 

بیا که ساقی گلچهره دست بر چنگ است

چمن ز باد بهاران جواب ارژنگ است

حنا ز خون دل نو بهار می بندد

عروس لاله چه اندازه تشنه رنگ است

نگاه میرسد از نغمهٔ دل افروزی

[...]

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۲۲ - ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است

 

ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است

دل شاهین نسوزد بهر آن مرغی که در چنگ است

پشیمان شو اگر لعلی ز میراث پدر خواهی

کجا عیش برون آوردن لعلی که در سنگ است

سخن از بود و نابود جهان با من چه میگوئی

[...]

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۹۵ - به ضرب تیشه بشکن بیستون را

 

به ضرب تیشه بشکن بیستون را

که فرصت اندک و گردون دو رنگ است

حکیمان را درین اندیشه بگذار

شرر از تیشه خیزد یا ز سنگ است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۵۱ - بدست من همان دیرینه چنگ است

 

بدست من همان دیرینه چنگ است

درونش ناله های رنگ رنگ است

ولی بنوازمش با ناخن شیر

که او را تار از رگهای سنگ است

اقبال لاهوری
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode