مناصف با اضافه تا است انصاف
بخلق و حق و خود بینقص و اجحاف
خود این بر حسن اعمال و سلوک است
چنین حسن عمل کار ملوک است
خود انصافی که با حق در یقین است
رضای عبد از نعمالمعین است
رضا وقتی است کورا اعتراضی
نماند درمکاره وانقباضی
چو داند خود که حق او عدم بود
گرش حق داد هستی از کرم بود
بخلق انصاف این باشد که غیرت
مقدم باشد اندر کل خیرت
چو آنها جمله بر خیر تو جمعند
تو را چون دست و پا و عین و سمعند
بخیراتی که باشد بر تو لایق
خلایق جمله باشند از تو سابق
دو صد تن متفق شد تا که نانی
تو را بر خانه آمد از دکانی
بدینسان جمله نعمتهای عالم
شد از خلقت بهر روزی فراهم
تو هم پس حق هر یک را بجا آر
که هر یک راست بر تو حق بسیار
نباشد گر چنین با خلقت انصاف
شده اندر حقوق جمله اجحاف
چو رفت انصاف باشی پس تو ظالم
بمعنی نیست نفسی از تو سالم
نه تنها ظلم آن باشد که دانی
بسا عدلی که ظلم است آن نهانی
نه تنها باید انصافت بآدم
که باید بر همه ذرات عالم
اگر شیئی بنا موقع شود صرف
شده در حق او اجحاف بیحرف
خوری هر نعمتی باید شود نور
نه کز رتبه نباتی هم فتد دور
دهد گندم چو در جسم تو قوت
رسان گر آدمی بازش بجنت
بخواه از اکل آن عذر پدر را
مکن افزوده جرم بوالبشر را
زهی فرزند کان فخر پدر شد
بهشت از خاک پایش مفتخر شد
چو شد در کعبه مولد او ز مادر
بخاک افتاد نزد حی داور
بسجده بر زمین آمد شد الهام
به ام او که او را کن علی نام
که مشتق ز اسم ما این پاک اسم است
علی اسرار هستی را طلسم است
سجودش را بدان معنی که از خاک
کشید او سر که گردد خاکش افلاک
بهشت از خویش گر عذر پدر خواست
هزاران عذر زان جرم از پسر خواست
که من در امر آدم بیگناهم
ولی از خاک پایت عذر خواهم
گر او از من بناکامی برون شد
دل از حسرت مرا دریای خون شد
بعمر خود کشیدم انتظارت
ولی دانم که از من هست عارت
ز من یاد آوری حال پدر را
بخواهی انتقام بوالبشر را
بچشم آمد که آدم خاک و آبست
از آن غافل که جد بوتراب است
کرم فرما و جرم رفته بپذیر
که خود شرمندهام ناکرده تقصیر
نخورد از گندم او نانی ز غیرت
چه گندم راند آدم را زجنت
حقوق خلق اینسان زو ادا شد
که از حق بر خلایق پیشوا شد
بخلق و حق ز انصافی که بودش
نگشتی منفصل جود و سجودش
بخویش انصاف آن باشد که خدمت
ز مولی با شدت بر قدر نعمت
حساب خود کنی تا در مقابل
عمل با مزد او گردد معادل
اگر دانی که اینمعنی محال است
چو افزون از شمار او را نوالست
ز درک نعمتش اندیشه لنگ است
دو عالم از شمر آن بتنگ است
مکن باری ز نعمت ناشناسی
بنعمتهای منعم ناسپاسی
بود کفران نعمت آنکه اعضا
نباشد بند امر و نهی مولی
نکردی چونکه یکخدمت بجا تو
بده انصاف خود در هر خطا تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره مفهوم انصاف و حقوق انسانها نوشته شده است. نویسنده تأکید میکند که انصاف باید در روابط انسانها و با حق الهی رعایت شود و اصلیترین ویژگی برتری ملوک، حسن عمل و عدالت در برابر خلق است. همچنین اشاره میشود که رضایت خداوند باید در نظر گرفته شود و انسانها باید به حقوق یکدیگر احترام بگذارند.
نویسنده به علم و معرفت اشاره کرده و میگوید که انصاف تنها مختص به روابط انسانی نیست و باید شامل تمامی موجودات و ذرات عالم شود. او همچنین به اهمیت شناخت نعمتها و شکرگذاری به خاطر آنها تأکید میکند و بیان میکند که کفران نعمت آن است که انسانها نسبت به دستورات الهی بیتوجه باشند. در نهایت، او هشدار میدهد که هر گونه ظلم و اجحاف در حق دیگران، به معنای بیعدالتی و نقص در خود فرد است.
هوش مصنوعی: این عبارت اشاره دارد به اینکه برای رسیدن به انصاف در برخورد با مردم و رعایت حقوق آنها، باید از هرگونه نقص و کمکاری دوری کرد و عدالت را رعایت نمود. این انصاف باید خالی از هر گونه اجحاف و ظلم باشد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خود به دست آوردن قابلیتهای خوب و رفتارهای مناسب، نشاندهنده فضایل و خوبیهای یک فرد است و این ویژگیها قابل مقایسه با ویژگیهای پادشاهان و rulers است. به عبارت دیگر، بهبود در رفتار و اعمال فردی نشانهای از شخصیت والای اوست و این خود نوعی قدرت و شرف به شمار میآید.
هوش مصنوعی: خود انصاف که به حقیقت و درستی اذعان دارد، همراه با رضایت خدمتگزار از نعمتهای بخشنده است.
هوش مصنوعی: زمانی که رضایت کامل باشد و هیچ اعتراضی وجود نداشته باشد، انسان در برابر اتفاقات و شرایط ناخواسته هم دچار کندی و درگیری نمیشود.
هوش مصنوعی: هرگاه انسان بداند که وجود او در واقع باطل است، اگر هم به او وجود داده شود، این لطف و بخشش از طرف خداوند است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در هر عمل خوب و نیکی، باید غیرت و عشق به شخصیت و اصول خود را در اولویت قرار بدهیم.
هوش مصنوعی: اگر همه آنها برای سعادت و نیکی تو جمع شدهاند، تو نیز باید مانند دست و پا و چشم و گوش عمل کنی.
هوش مصنوعی: هر خوبی و فضلی که برای تو شایسته است، همه مردم از آن بهرهمند هستند و آن را از تو میدانند.
هوش مصنوعی: دوصد نفر با هم توافق کردند که نانی را برای تو به خانه بیاورند از یک مغازه.
هوش مصنوعی: به این ترتیب، تمام نعمتهای جهان از خلق و آفرینش برای روزی و معاش فراهم شده است.
هوش مصنوعی: پس تو نیز باید به هر فردی حقوقش را بدهی، چرا که هر کس بر تو حقوق زیادی دارد.
هوش مصنوعی: اگر در آفرینش به مردم انصاف داده نشود، در حقوق همه ظلم و بیعدالتی روا داشته شده است.
هوش مصنوعی: اگر انصاف از بین برود، دیگر تو ظالم نخواهی بود، زیرا هیچ کسی نمیتواند از ضرر تو در امان بماند.
هوش مصنوعی: نه تنها ظلم به کارهایی گفته میشود که قابل مشاهده و آشکار هستند، بلکه گاهی عمل به عدالت نیز میتواند به صورت مخفیانه ظلم به دیگران باشد.
هوش مصنوعی: تنها وظیفهات این نیست که به انسانها انصاف بدهی، بلکه باید به تمام ذرات و موجودات در عالم نیز انصاف و عدالت را رعایت کنی.
هوش مصنوعی: اگر چیزی به موقع و در جای مناسب استفاده شود، بیدلیل و بدون دلیل ظلم بر آن به حساب نمیآید.
هوش مصنوعی: هر نعمتی که به دست میآوری، باید نورانی و با ارزش باشد، نه اینکه از رتبه و مقام گیاهان پایینتر بیفتی و دور شوی.
هوش مصنوعی: وقتی گندم به جسم تو نیرو میبخشد، اگر انسان باشد، میتواند دوباره به بهشت برگردد.
هوش مصنوعی: از خوراکی که میخواهی بگیر، بهانههای پدر را نیاور و بار گناهان انسانها را بیشتر نکن.
هوش مصنوعی: فرزند برگزیدهای به دنیا آمد که برای پدرش مایهی افتخار شد و حتی بهشت به خاطر وجود او از خاک پایش به خود میبالد.
هوش مصنوعی: زمانی که در کعبه، او به دنیا آمد، از مادر به خاک افتاد و نزد خداوند داور قرار گرفت.
هوش مصنوعی: به زمین فرود آمد و الهامی به او رسید؛ او را علی نامند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اسم مقدس "علی" از ما مشتق شده و این نام پاک، رازهای هستی را در خود دارد و به نوعی رمز و رازی است که بر همه چیز سایه انداخته است.
هوش مصنوعی: سجدهاش بهگونهای است که وقتی سرش را از زمین بلند میکند، باعث میشود که خاکش به آسمان برسد.
هوش مصنوعی: اگر بهشتی از پدرش عذرخواهی کند، هزاران عذر برای گناه پسرش خواهد خواست.
هوش مصنوعی: من در مورد انسان بیگناه هیچ نقشی ندارم، اما از خاک پای تو عذرخواهی میکنم.
هوش مصنوعی: اگر او از من جدا شود، دل من از حسرت به مانند دریایی از خون میشود.
هوش مصنوعی: در طول عمرم منتظرت بودهام، اما میدانم که این انتظار برای من بیفایده است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی حال پدر را از من یاد کنی، پس باید انتقام انسانهای اولیه را نیز بخواهی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که انسان از جنس خاک و آب است، اما به این حقیقت توجه ندارد که ریشهاش به جدی میرسد که از خاک ساخته شده است.
هوش مصنوعی: ای مهربان، لطف کن و خطای من را بپذیر، چون خودم از این که تقصیری نکردهام، شرمندهام.
هوش مصنوعی: آدم به خاطر غیرتش از بهشت رانده شد و از گندم هیچ نانی نخورد.
هوش مصنوعی: حقوق مردم به خوبی و درستی ادا شد، به گونهای که او از حق بر مردم رهبری و ولایت یافت.
هوش مصنوعی: به خاطر خلق و حق به خاطر انصاف و عدلی که داشت، از generosity و عبادت خود جدا نشد.
هوش مصنوعی: خود را انصاف بده که خدمت به کسی باید بر اساس میزان نعمتی که به او داده شده، با جدیت و شدت انجام شود.
هوش مصنوعی: اگر حساب و کتاب کارهای خود را بکنید، در برابر اعمالتان پاداشی برابر با آن خواهید گرفت.
هوش مصنوعی: اگر میدانی که این موضوع غیرممکن است، زیرا او به اندازهای زیاد است که نمیتوان شمارش کرد.
هوش مصنوعی: درک و فهم نعمتهای او برای ما دشوار و ناچیز است، زیرا هر دو جهان در برابر عظمت و ویژگیهای او ناتوان و نارسایی دارند.
هوش مصنوعی: از نعمتهای کسی که به تو لطف کرده غافل مشو و سپاسگزاری نکن.
هوش مصنوعی: کسی که به دستورات و راهنماییهای مولای خود عمل نکند و به نعمتهایی که دارد کفران ورزد، به درستی انسان کاملی نیست.
هوش مصنوعی: تو در قبال هر اشتباهی که کردهای، انصاف را رعایت نکردی و به خاطر یک خدمت کوچک، نیازی به این همه بیانصافی نداشتی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.