گنجور

 
سحاب اصفهانی

ز خشم و جنگ تو جان بس ملول و دلتنگ است

از آن به بخت بدم دل همیشه در جنگ است

ز زنده دل بفریبد به مرده جان بخشد

لب ترا گهی ااعجازو گاه نیرنگ است

مرا چه فرق که گشتم هلاک در ره عشق؟

به مقصد ار دو سه گام از هزار فرسنگ است

ز عیش کنج قناعت چه آگهی دارند؟

شهان که مسکنشان بر فراز اورنگ است

صفا به جز می صافی غم زدا ندهد

مرا که آئینه ی دل ز غصه در زنگ است

بیا و لب به لب جام نه که مطرب را

دهان نی به دهان، زلف چنگ در چنگ است

چو سنگ خاره در آن دل چرا اثر نکند؟

فغان و ناله ی من گر دل تو از سنگ است

ز نقش عارض زیبا نگار من حیران

نگار خانه ی ما نی و نقش ارژنگ است

صفای لعل اثر باده رنگ گل دارد

دو لعل یار که مانند باده گلرنگ است

تو نو گل چمن و بیوفا و لیک (سحاب)

به گلستان وفا بلبل خوش آهنگ است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ظهیر فاریابی

پناه و قدوه شاهان عصر نصرت دین

تویی که خاک درت کیمیای فرهنگ است

به گرد موکب قدرت نمی رسد گردون

که در میانه مسافت هزار فرسنگ است

به ساعتی شکند رُمح تو طلسم عدو

[...]

عراقی

رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است

به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است

کرشمه‌ای بکند، صدهزار دل ببرد

ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است

اگر برفت دل از دست، گو: برو، که مرا

[...]

سعدی

دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است؟

ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است

برادران طریقت نصیحتم مکنید

که توبه در ره عشق، آبگینه بر سنگ است

دگر به خُفیه نمی‌بایدم شراب و سماع

[...]

امیرخسرو دهلوی

کسی که عشق نبازد نه آدمی سنگ است

بلای عشق کشد هر که آدمی رنگ است

چه نقش بندی از اندیشه ای که بی عشق است

چه روی بینی از آیینه ای که در زنگ است

هزار پاره کنم جان مگر که در گنجد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
جامی

مقیم کوی تو را فسحت حرم تنگ است

ز کعبه تا سر کویت هزار فرسنگ است

دلم ضعیف و ز هر سو ملامتی چه کنم

که شیشه نازک و هر جا که می روم سنگ است

مکن به حلقه ما ذکر رشته تسبیح

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه