گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۲

 

وقتی که مرا می طرب در سر بود

یکسر سخنم ز باده و دلبر بود

و امروز کزان حال همی اندیشم

گویی که بجای من کسی دیگر بود

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۲

 

هر نقش چون اسپر بود در دست صورتگر بود

صورت یکی چادر بود در پرده آزر بود

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر

 

تا دم آخر دمی آخر بود

که عنایت با تو صاحب‌ سِر بود

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع

 

جز مگر مستی که از حق پُر بود

گرچه بدهی گنجها او حُر بود

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۴ - آغاز منور شدن عارف بنور غیب‌بین

 

روح وحی از عقل پنهان‌تر بود

زانک او غیبیست او زان سر بود

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷

 

از دست دوست هر چه ستانی شکر بود

وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود

دشمن گر آستین گل افشاندت به روی

از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود

گر خاک پای دوست خداوند شوق را

[...]

سعدی
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۲۰
sunny dark_mode