گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲

 

چه غم زینکه گورت پر آذر بود؟

ترا کیسه باید که پر زر بود!

واعظ قزوینی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۶

 

امشب که خیال رخ او شمع نظر بود

با دل نمک لعل لبش داغ جگر بود

در کلبه تاریک من از فیض محبت

شمعی که شب هجر تو می سوخت سحر بود

بستیم چو رخت سفر از کوی فراغت

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۲

 

عیش ما کم نیست گر اشکی به چشم تر بود

شوق سرشارست تا این باده در ساغر بود

نکهت گل‌، دام اگر دارد همان برگ گل است

رهزن پرواز مشتاق تو بال و پر بود

با غبار فقر سازد هر کجا روشن دلی است

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۳

 

هرکه را اجزای موهوم نفس دفتر بود

گر همه چون صبح بر چرخش بود ابتر بود

عشرت هر کس به قدر دستگاه وضع اوست

گلخنی را دود ریحانست و گل اخگر بود

هرکه هست از همدم ناجنس ایذا می‌کشد

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۴

 

همچو آتش‌ هرکه را دود طلب در سر بود

هر خس و خارش به اوج مدعا رهبر بود

می‌زند ساغر به طاق ابروی آسودگی

هر که را از آبله پا بر سر کوثر بود

بی‌هوایی نیست ممکن ‌گرم جست‌وجو شدن

[...]

بیدل دهلوی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴

 

اگر چار دفترش از بر بود

اگر هفت کشورش چاکر بود

آذر بیگدلی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹ - بیان مکر و عداوت شیطان به فرزندان آدم

 

یاد آن کوچرخ را لنگر بود

از پی شیری کجا کمتر بود

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۲ - در بیان حدیث لولاک لما خلقت الافلاک

 

شاه را هم تاج و هم افسر بود

هم سنان گرز و هم خنجر بود

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۷ - خوردن لقمان میوه ی تلخ را از دست خواجه ی خود

 

گرچه انعام تو جان پرور بود

گر ز دست خود دهی خوشتر بود

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۴ - رجوع به باقی داستان حضرت خلیل الرحمن

 

لیک تیر او ز جان خوشتر بود

تیغ او بر فرق من افسر بود

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۰ - بقیه حکایت قاضی و خصم مردی که گوش او مجروح بود

 

هرچه غیر از دوست چون اختر بود

دوستی خورشید غارتگر بود

ملا احمد نراقی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶ - قائم مقام از قول میرزا شهدی گفته

 

خسروا، دین پرورا: ای آن که کار ملک را

هر زمان از دولت تو رونق دیگر بود

این همان ملک است و آن کشور که پیش از عهد تو

گفتی از بس شور و شر هنگامه محشر بود

وین زمان در سایه اقبال روز افزون تو

[...]

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۳ - برهان سوم

 

کسی کز نژاد پیمبر بود

اگر عدل ورزد نکوتر بود

یغمای جندقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۶

 

تکوین خیر و شر نه زشمس و قمر بود

عشقست و بس که صادر از او خیر و شر بود

زآنزلف پر شکن بود و چشم فتنه خیز

آشوب فتنه ای که بدور قمر بود

عشقی که سوخت بیخ هوس خیر عاشقست

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۲۰
sunny dark_mode