عیش ما کم نیست گر اشکی به چشم تر بود
شوق سرشارست تا این باده در ساغر بود
نکهت گل، دام اگر دارد همان برگ گل است
رهزن پرواز مشتاق تو بال و پر بود
با غبار فقر سازد هر کجا روشن دلی است
چهرهٔ آیینهها را غازه خاکستر بود
آنقدر رفعت ندارد پایهٔ ارباب قال
واعظان را اوج عزت تا سر منبر بود
روشناس هستی ازآیینهٔ اشکیم و بس
نیستی جوشد ز شبنم گر نه چشم تر بود
ره ندارد سرکشی در طینت صاحبدلان
میزند موج رضا آبی که در گوهر بود
این زمین و آسمان هنگامهٔ شور است و بس
گر بود آسودگی، در عالم دیگر بود
عاشقان پر بیکساند، از درد نومیدی مپرس
حلقه را از شوخچشمی، جا برون در بود
هستی ما را تفاوت از عدم جستن خطاست
سایه آخر تا چه مقدار از زمین برتر بود
خدمت دلها کن اینجا کفر و دین منظور نیست
آینه ازهرکه باشد مفت روشنگر بود
هر که را بیدل به گنج نشئهٔ معنی رهیست
هر رگ تاکی به چشمش رشتهٔگوهر بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و وضعیت انسانها در زندگی میپردازد. شاعر بیان میکند که زندگی اگرچه با درد و رنج همراه است، اما شور و شوق در دل انسانها وجود دارد. او به زیبایی گل و تنگناهای زندگی اشاره میکند و میگوید که هر جا روشنی وجود داشته باشد، حتی در شرایط دشوار، خوشبختی هم ممکن است. شاعر همچنین به جایگاه بالای روحانیون اشاره میکند و میگوید که تنها شناخت واقعی از خوشبختی و وجود در گریهها و لحظات تلخ انسانها نهفته است. در نهایت، او به عشق و خدمت به دیگران تأکید میکند و میگوید که چیزی به نام کفر و دین در اصل، مهم نیست. وجود انسانها باید با همدلی و محبت به یکدیگر معنادار گردد.
هوش مصنوعی: زندگی ما اگرچه با اشکی در چشم همراه باشد، هرگز کم نیست. شوق و علاقهام زیاد است تا زمانی که این شراب در جام باشد.
هوش مصنوعی: بوی خوش گل ممکن است فریبنده باشد و در واقع همان برگی که آن را احاطه کرده است، باعث دلتنگی و دردسر میشود. عشق و آرزوی پرواز تو در دل این زیبایی، مانع آزادیام میشود.
هوش مصنوعی: هر جا که دل روشنی باشد، انسان با غبار فقر کنار میآید، اما چهره آیینهها به خاطر خاکستر، کدر و تار میشود.
هوش مصنوعی: مقام و منزلت کسی که بر روی منبر نشسته و نصیحت میکند، آنچنان بالا نیست که بخواهد به خود ببالد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو فقط به شناختی سطحی از احساسات و حالتن نرسیدهای، زیرا حقیقت وجود تو تنها از اشکها و اشکال منعکس شده در آیینه قابل درک است. اگر دل تو از عشق و احساسات پُر نباشد، هیچ بارانی از عشق در چشمانت نخواهد بود تا دیگران بتوانند عمق وجودت را ببینند و احساس کنند.
هوش مصنوعی: در دل انسانهای بزرگ و صاحبدل، سرکشی و طغیان جایی ندارد و تنها آرامش و رضایت حکمفرماست، مانند آبی که در درون گوهر وجود دارد و همیشه در حال جریان و نرمش است.
هوش مصنوعی: این دنیا پر از هیجان و جنب و جوش است و هیچ آرامشی در آن وجود ندارد. اگر قرار بود که آرامش باشد، آن وقت در دنیای دیگری باید میبود.
هوش مصنوعی: عاشقان در تنهایی و بیکسی به سر میبرند، از آنها نباید درباره درد و ناامیدیشان پرسید. عشق گاهی به مانند یک حلقه است که در میان چشمهای پر از شوخی و بازی، گم میشود.
هوش مصنوعی: وجود ما نباید از عدم تفکیک شود؛ چرا که همچون سایهای که به اندازهای از زمین فاصله میگیرد، در نهایت برتری و افتخاری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا بر اهمیت خدمت به دلها تاکید شده و گفته میشود که در این موضوع، مسایل دینی یا کفر مطرح نیست. همچنین به تصویرگری اشاره میشود که هر کسی که در حالت روشنفکری باشد، میتواند حقیقت را نشان دهد.
هوش مصنوعی: هرکس که دلش از عشق و معنای عمیق پر شده باشد، مانند انگورهایی است که در چشمانش جواهر میدرخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن پری نشگفت اگر از خوبرویان سر بود
گر بنفشه پر گر و از سنبلش افسر بود
شکر لؤلؤ نمایست آن لب رامش فزای
گر میان شکر اندر چشمه کوثر بود
اندر آن بالا و روی او پدید آید همی
[...]
آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر بود
و آفرین بادا بر آن کس کو ترا در خور بود
آفرین بر جان آن کس کو نکو خواهت بود
شادمان آن کس که با تو در یکی بستر بود
جان و دل بردی به قهر و بوسهای ندهی ز کبر
[...]
گر بسوزد گو بسوز و ور نوازد گو نواز
عاشق آن به کومیان آب و آتش در بود
تا بدان اول بسوزد پس بدین غرقه شود
چون ز خود بی خود شود معشوقش اندر بر بود
تا سرم باشد تمنای توام در سر بود
پادشا باشم گرم خاک درت افسر بود
روزگار از زلف تو بادا پریشان روز و شب
تا دل بد روز من هر دم پریشان تر بود
من خورم خونابه هجران و بیزارم،ازآنک
[...]
جان مشتاقان غبار جسم را صرصر بود
زودتر آخر شود شمعی که روشنتر بود
مردم کوته نظر در انتظار محشرند
دیده روشندلان آیینه محشر بود
باد هستی را زسر بیرون کن از طوفان مترس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.