اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
رهی کاو به دل شادمان دارت
به از بد پسر کاو بیازاردت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
از آن پیوندها آمد حرارات
دگر پیوند کز وی شد برودت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
نداند علم کلی را نهایت
برون آرد صناعت از صناعت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
ازان پس آمدش منشور و خلعت
لوای پادشاهی از خلیفت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
هم از تخمه بزرگ و هم ز دولت
هم از پایه بلند و هم ز همت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
تو هر جایی بری پیغام فرقت
ببر اکنون ز من پیغام وصلت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
خرد دور از تو مثل آسمانت
هوا نزدیک تو همچون روانست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۴ - نامهٔ چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل
بتر آهو به عشق اندر، ملالست
یکی میوه که شاخ او وصالت
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۸ - به شاهد لغت تیم، بمعنی کاروانسرا
از شمار تو . . . طرفه بمهر است هنوز
وز شمارد گران چون در تیم دو دراست
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۸ - در وصف بهار و مدح محمدبن نصر سپهسالار خراسان
با این نکو نیت که تو داری بدین صفت
دارد به کارهای تو سلطان تو نیت
زیر نگین خاتم تو کرد مملکت
بفزود هر زمانت یکی جاه و منزلت
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی
دست بر بر زد و بر سر زد و بر جبهت
گفت بسیاری لاحول و لا قوت
تاک رز را گفت: ای دختر بیدولت
این شکم چیست، چو پشت و شکم خربت
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی
با که کردستی این صحبت و این عشرت؟
بر تن خویش نبودهست ترا حمیت
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳
اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای بیوفا ای بیمروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو
نخواهم دوخت تا روز قیامت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول
چو بر یکدگر زورشان بازگشت
برآورد رستم به گودرز دست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲ - زخم زدن بانو گشسب بر رستم
به ساعد دم تیغ بانوگشسب
نگه داشت ببر بیانش ز دست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۰ - رفتن فرامرز به جنگ گرگ گویا با بیژن و سوار شدن بیژن برگرگ (و) رفتن در کوه و کشته شدن گرگ به دست بیژن
کمان را بپیچید و بفشرد شصت
بپیوست با او خدنگ درشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۲ - گفتگو کردن فرامرز با گردان ایران (و) پا سخ دادن نوشاد
جهان تیره بینی چو فرسنگ شصت
نه جای شکیب و نه جای نشست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۳ - رسیدن فرامرز به شهر نیک نور و جنگ کردن فرامرز با نوشدار و گرفتار شدن نوشدار به دست فرامرز
همه دل پر از کین چو پیلان مست
بریدند فرسنگ زان راه شصت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن
سوی میمنه هردوان را بخواست
ابر میسره مردمان را گماشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن
همی دادشان پند و سودی نداشت
نگشتند اگر چه نبردآزماست