سه طاعت واجب آمد بر خردمند
که آن هر سه به هم دارند پیوند
ازیشانست دل را شادکامی
وزیشانست جان را نیکنامی
دل از فرمان این هر سه مگردان
اگر خواهی که یابی هر دو گیهان
بدین گیتی ستوده زندگانی
بدان گیتی بهشت جاودانی
یکی فرمان دادار جهانست
که جان را زو نجات جاودانست
دوم فرمان پیغمبر محمد
که آن را کافر بیدین کند رد
سیم فرمان سلطان جهاندار
به ملک اندر بهای دین دادار
ابوطالب شهنشاه معظم
خداوند خداوندان عالم
ملک طغرلبک آن خورشیدْ همت
به هرکس زو رسیده عزّ و نعمت
ظفر وی را دلیل و جود گنجور
وفا وی را امین و عقل دستور
مر آن را کاوست هم نام محمد
چو او منصور شد چون او مؤید
پدید آمد ز مشرق همچو خورشید
به دولت شاه شاهان شد چو جمشید
به هندی تیغ بستد هند و خاور
به ترکی جنگجویان روم و بربر
میان بستهست بر ملکت گشادن
جهان گیرد همی از دست دادن
چه خوانی قصهٔ ساسانیان را
همیدون دفتر سامانیان را
بخوان اخبار سلطان را یکی بار
که گردد آن همه بر چشم تو خوار
بیابی اندرو چندان که خواهی
شگفتیهای پیروزی و شاهی
نوادرها و دولتهای دوران
عجایبها و قدرتهای یزدان
بخوان اخبار او را تا بدانی
که کس ملکت نیابد رایگانی
زمین ماورالنهر و خراسان
سراسر شاه را بودهست میدان
نبردی کرده بر هر جایگاهی
برو بشکسته سالاری و شاهی
چو از توران سوی ایران سفر کرد
چو کیخسرو به جیحون بر گذر کرد
ستورش بود کشتی بخت رهبر
خدایش بود پشت و چرخ یاور
نگر تا چون یقین دلْش بد پاک
که بر رودی چنان بگذشت بیباک
چو نشکوهید او را دل ز جیحون
چرا بشکوهد از حال دگرگون
نه از گرما شکوهد نه ز سرما
نه از ریگ و کویر و کوه و دریا
بیابانهای خوارزم و خراسان
به چشمش همچنان آید که بستان
همیدون شخّهای کوه قارن
به چشمش همچنان آید که گلشن
نه چون شاهان دیگر جامجویست
که از رنج آزمودن نامجویست
همی تا آب جیحون را ز پس ماند
دوصد جیحون ز خون دشمنان راند
یکی طوفان ز شمشیرش برآمد
کزو روز همه شاهان سر آمد
بدان گیتی روان شاه مسعود
خجل بود از روان شاه محمود
کجا او سرزنش کردی فراوان
که بسپردی به نادانی خراسان
کنون از بس روان شهریاران
که با باد روان گشتند یاران
همه از دست او شمشیر خوردند
همه شاهی و ملک او را سپردند
روان او بِرَست از شرمساری
که بسیارند همچون او به زاری
به نزدیک پدر گشتهست معذور
که بهتر زو بسی شه دید مقهور
کدامین شاه در مشرق گهِ رزم
توانستی زدن با شاه خوارزم
شناسد هر که در ایام ما بود
که کار شهْملک چون بر سما بود
سوار ترک بودش صدهزاری
که بس بد با سپاهی زان سواری
ز بس کاو تاختن برد و شبیخون
شکوهش بود زانِ رستم افزون
خداوند جهان سلطان اعظم
به تدبیر صواب و رای محکم
چنان لشکر بدرّد روز کینه
که سندان گران مر آبگینه
هم از سلطان هزیمت شد به خواری
هم اندر راه کشته شد به زاری
بداَندیشان سلطان آنچه بودند
همین روز و همین حال آزمودند
هر آن کهتر که با مهتر ستیزد
چنان افتد که هرگز برنخیزد
تنش گردد شقاوت را فسانه
روانش تیر خذلان را نشانه
و لیکن گر ورا دشمن نبودی
پس این چندین هنر با که نمودی
اگر ظلمت نبودی سایهگستر
نبودی قدر خورشید منوّر
همیدون شاه گیتی قدر والاش
پدید آورد مردم را به اعداش
چو صافی کرد خوارزم و خراسان
فرود آمد به طبرستان و گرگان
زمینی نیست در عالم سراسر
ازو پژمردهتر از وی عجبتر
سه گونه جای باشد صعب و دشوار
یکی دریا دگر آجام و کهسار
سراسر کوه او قلعه همانا
چو خندق گشته در دامانش دریا
نداند زیرک آن را وصف کردن
نداند دیو در وی راه بردن
درو مردان جنگی گیل و دیلم
دلیران و هنرجویان عالم
هنرشان غارتست و جنگ پیشه
بیامُخته دران دریا و بیشه
چو رایتهای سلطان را بدیدند
چو دیو از نام یزدان دررَمیدند
از آن دریا که آنجا هست، افزون
ازیشان ریخت سلطان جهان خون
کنون یابند آنجا بر درختان
به جای میوه مغز شوربختان
چو صافی گشت شهر و آن ولایت
از آنجا سوی ری آورد رایت
به هر جایی سپهداران فرستاد
که یکیک مختصر با تو کنم یاد
سپهداری به مکران رفت و گرگان
یکی دیگر به موصل رفت و خوزان
یکی دیگر به کرمان رفت و شیراز
یکی دیگر به ششتر رفت و اهواز
یکی دیگر به ارّان رفت و ارمن
فگند اندر دیار روم شیون
سپهداران او پیروز گشتند
بد اندیشان او بدْروز گشتند
رسول آمد بدو از ارسلانخان
به نامه جست ازو پیوند و پیمان
فرستادش به هدیه مال بسیار
پذیرفتش خراج ملک تاتار
جهان سالار با وی کرد پیوند
که دید او را به شاهی بس خردمند
وزان پس مرد و مال آمد ز قیصر
چنان کاید ز کهتر سوی مهتر
خراج روم دهساله فرستاد
اسیران را ز بندش کرد آزاد
به عمّوریّه با قصرش برابر
مناره کرد و مسجد کرد و منبر
نوشته نام سلطان بر مناره
شده زو دین اسلام آشکاره
ز شاه شام نیز آمد رسولی
نموده عهد را بهتر قبولی
فرستاده به هدیه مال بسیار
وزآن جمله یکی یاقوت شهوار
یکی یاقوت رُمّانیِ بشکوه
بزرگ و گرد و ناهموار چون کوه
ز رخشانی چو خورشید سما بود
خراج شام یک سالش بها بود
ابا خوبی و با نغزی و رنگش
برآمد سی و شش مثقال سنگش
ازان پس آمدش منشور و خلعت
لوای پادشاهی از خلیفت
بپوشید آن لوا را در صفاهان
بدانش تهنیت کردند شاهان
به یک رویه ز چین تا مصر و بربر
شدند او را ملوک دهر چاکر
میان دجله و جیهون جهانیست
ولیکن شاه را چون بوستانیست
رهی گشتند او را زوردَستان
ز دل کردند بیرون مکر و دستان
همی گردد در این شاهانه بستان
به کام خویش با درگهْپرستان
هزاران آفتاب اندر کنارش
هزاران اژدها اندر حصارش
گهی دارد نشست اندر خراسان
گهی در اصفهان و گه به گرگان
از اطراف ولایت هر زمانی
به فتحی آورندش مژدگانی
ز بانگ طبل و بوق مژدهخواهان
نخفتم هفت مه اندر صفاهان
به ماهی در نباشد روزگاری
کز اقلیمی نیارندش نثاری
جهان او راست میدارد به شادی
کِه و مِه را همی بخشد به رادی
مرادش زین جهان جز مردمی نه
ز یزدان ترسد و از آدمی نه
بر اطراف جهان شاهان نامی
ازو جویند جاه و نیکنامی
ازیشان هرکه را او بِه نوازد
ز بخت خویش آن کس بیش نازد
به درگاه آنکه او را کهترانند
مِه از خانان و بیش از قیصرانند
کجا از خان و قیصر سال تا سال
همی آید پیاپی گونهگون مال
که را دیدی تو از شاهان کشور
بدین نام و بدین جاه و بدین فر
کدامین پادشه را بود چندین
ز مصر و شام و موصل تا درِ چین
کدامین پادشه را این هنر بود
که نز رنج و نه از مرگش حذر بود
سزد گر جان او چندان بماند
که افزونتر ز جاویدان بماند
هزاران آفرین بر جان او باد
مدار چرخ بر فرمان او باد
ستاره رهنمای کام او باد
زمانه نیکخواه نام او باد
شهنشاهی و نامش جاودان باد
تنش آسوده و دل شادمان باد
کجا رزمش بود پیروزگر باد
کجا بزمش بود با جاه و فر باد
به هر کامی نشاط او را قرین باد
به هر کاری خدا او را مُعین باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ سه واجب مهم برای انسانهای خردمند صحبت میکند که به یکدیگر مرتبطاند: شادکامی دل، نیکنامی جان و فرمانهای الهی. شاعر از سه منبع این فرامین، یعنی خداوند، پیامبر محمد و پادشاهان، یاد میکند و تأکید میکند که پیروی از این فرامین، انسان را به هر دو جهان (این دنیا و آخرت) میرساند.
شاعر سپس به داستانهای پادشاهی و فتوحات سلطان مسعود اشاره میکند و از قدرت و شجاعت او در جنگها با دشمنان سخن میگوید. او پیروزیهای سلطان را به تصویر میکشد و تأکید میکند که هیچ کس بدون زحمت و تلاش به کامیابی نرسیده است.
سپس از توانمندیهای سلطان در بسط و گسترش سرزمین و فتح مناطق مختلف یاد میکند و او را پادشاهی دانا و بصیر توصیف میکند که از دشمنان خود به پیروزی دست یافته و با حکمت و تدبیر بر دنیا مسلط شده است.
در نهایت، شاعر برای سلطان آرزوی عمر طولانی و شادکامی دارد و او را در میان دیگر پادشاهان منحصر به فرد میداند.
هوش مصنوعی: سه عمل واجب بر انسان خردمند است که این سه عمل به یکدیگر ارتباط و پیوند دارند.
هوش مصنوعی: خوشی و شادمانی دل از آنها ناشی میشود و خوشنامی و نیکی جان نیز از آنها سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی هر دو دنیا را به دست آوردی، دل خود را تحت اختیار این سه چیز قرار نده.
هوش مصنوعی: در این جهان، زندگی ستودنی است، ولی در آن جهان، بهشتی ابدی وجود دارد.
هوش مصنوعی: یک حکم و فرمان از خالق جهان وجود دارد که نجات جاودانی برای روح در پرتو آن است.
هوش مصنوعی: دومین دستور پیامبر محمد را رد کن که باعث میشود آن را به عنوان کسی بدون دین بشناسند.
هوش مصنوعی: فرمان نقرهای پادشاه جهان در سرزمینش، ارزش دین را به عنوان معیاری برای قیمتگذاری قرار داده است.
هوش مصنوعی: ابوطالب، پادشاه بزرگ و محترم خداوند، فرمانروای همه فرمانروایان عالم است.
هوش مصنوعی: ملک طغرلبک، آن خورشیدِ همت، سبب شده است که هر کسی که به او نزدیک شود، به عزت و نعمت برسد.
هوش مصنوعی: پیروزی او با نشانهای روشن خود را نمایان میکند و بخشش او از قلب بزرگی نشأت میگیرد؛ وفای او را میتوان به عنوان جستجوی امانت و عقلش را به عنوان راهنمای راستین در نظر گرفت.
هوش مصنوعی: هر کسی که نام محمد را به دوش میکشد، همانند او که منصور شد و مورد تایید قرار گرفت، برایش مرگ همانند زندگی است.
هوش مصنوعی: از مشرق، نوری همچون خورشید نمایان شد و دولت شاه شاهان، همچون جمشید، درخشش و شکوه یافت.
هوش مصنوعی: در این جا اشاره میشود که در سرزمینهای هند و خاور، نبردهایی با استفاده از تیغ و شمشیر انجام میشود، در حالی که جنگجویان روم و بربر نیز با زبان ترکی درگیر این نبردها هستند. به طور کلی، جنگ و درگیری در مناطق مختلف دنیا به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که در فضای محدود و بسته، به سختی میتوان به دنیا و امکانات آن دسترسی پیدا کرد و برای رسیدن به چیزهای بزرگتر باید از برخی چیزها چشمپوشی کرد.
هوش مصنوعی: چه خوب است که داستانهای ساسانیان را بشنوی و همچنین از کتابهای سامانیان نیز بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: خبرها و اخبار درباره سلطنت را یک بار بخوان تا همه آنچه را که بر چشم تو بزرگ و محترم مینمود، کوچک و بیارزش شود.
هوش مصنوعی: به هر اندازه که بخواهی میتوانی در او (آن) شگفتیهای پیروزی و سلطنت را تماشا کنی.
هوش مصنوعی: دولتها و ویژگیهای خاصی که در دوران شگفتیها و قدرت الهی به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: بخوان اخبار او را تا بفهمی که هیچ کس بدون زحمت و تلاش نمیتواند به ثروت و حکومت دست یابد.
هوش مصنوعی: زمینهایی که در ماورالنهر و خراسان هستند، همواره عرصهی پادشاهی و قدرت بودهاند.
هوش مصنوعی: در هر جایگاهی جنگی صورت گرفته که در آن سلطنت و قدرت شکسته شده است.
هوش مصنوعی: وقتی کیخسرو از سرزمین توران به سوی ایران حرکت کرد، در مسیرش از رود جیحون عبور کرد.
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر با او همراه است و مانند کشتی، به او قدرت و حمایت میبخشد. خداوند همچون یک پشتوانه و حامی، در سختیها در کنار اوست.
هوش مصنوعی: نگران باش تا زمانی که دلش پاک باشد، چون که او همچون آبی بیپروا از روی رودخانه عبور میکند.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به خداوند به درستی و خوبی یاد نکند و او را به ستایش نگیرد، چرا باید از تغییر حال و احوال خود شکایت کند؟
هوش مصنوعی: نه از گرما ناراحتم، نه از سرما، نه از شن و کویر و نه از کوه و دریا.
هوش مصنوعی: بیابانهای خوارزم و خراسان در نظر او به زیبایی و سرسبزی یک باغ جلوه میکنند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دیوارهای کوه قارن وجود دارد، در چشم او به زیبایی باغ گل دیده میشود.
هوش مصنوعی: این شخص به دنبال حقیقت و نام نیک نیست، بلکه هدف او از تحمل سختیها و مشکلات، کسب تجربه و درک عمیقتری از زندگی است، نه مانند دیگران که تنها به دنبال قدرت و جایگاه هستند.
هوش مصنوعی: به دنبال این هستم که آب جیحون را به عقب برانم، و در عوض دو صد جیحون از خون دشمنان جاری کنم.
هوش مصنوعی: یک طوفان از قدرت شمشیر او به وجود آمد که باعث پایان روز همه شاهان شد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، روح شاه مسعود از وجود شاه محمود شرمنده و خجالتزده بود.
هوش مصنوعی: تو کجا او را زیاد سرزنش کردی که سرانجام او را به نادانی خراسان سپردی.
هوش مصنوعی: اکنون به خاطر بسیاری از پادشاهان که با باد در حرکت شدند، دوستان و همراهان نیز به سوی خود میآیند.
هوش مصنوعی: همه از قدرت و نفوذ او ضربه خوردند و همه کسانی که در مقام سلطنت و فرمانروایی بودند، امور خود را به او واگذار کردند.
هوش مصنوعی: روح او از شرم خلاص شد، چرا که افرادی بسیار دیگری نیز هستند که مانند او در حال زاری و نالهاند.
هوش مصنوعی: به نزد پدرش رفته و عذرخواهی کرده است، چون او از بسیاری از پادشاهان قدرتمندتر و برتر را دیده است.
هوش مصنوعی: کدامین پادشاه در سرزمین شرق توانسته با پادشاه خوارزم در میدان بدرخشد و نبرد کند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در زمان ما زندگی کرده، میداند که کارهای پادشاه مانند نمایش آسمانی است.
هوش مصنوعی: یک سوار ترک داشت که بسیار معروف و قدرتمند بود و او به طرز وحشتناکی با سپاهیان دیگر در نبرد روبرو میشد.
هوش مصنوعی: به خاطر تندرویش و حملههایش، شکوه و عظمت او بیشتر از رستم است.
هوش مصنوعی: خداوندی که بر تمام جهان حکمرانی دارد، با تدبیر درست و تصمیمات قاطع، کارهای خویش را به پیش میبرد.
هوش مصنوعی: روز کینه، نیروهایی به شدت با هم درگیر میشوند و دشمنان را به شدت شکست میدهند، مانند اینکه سنگینترین و محکمترین اشیاء هم میتوانند شکسته شوند.
هوش مصنوعی: او هم به خاطر شکست از سلطان با خفت و سرباز به زمین افتاده و هم در راه به زاری کشته شد.
هوش مصنوعی: افراد بداندیش همانطور که در این روز و زمان مشاهده میکنند، همیشه همانگونه بودند.
هوش مصنوعی: هر کس که با بالاتر و بزرگتر از خود به مخالفت برآید، به گونهای به زمین میافتد که دیگر نتواند بلند شود.
هوش مصنوعی: اگر روح انسان به بدیها آلوده شود، آن بدیها مانند افسانهای میشوند که تیرهای ناامیدی به آن نشانه میروند.
هوش مصنوعی: اما اگر او دشمن تو نبود، پس این همه هنر و مهارت را به چه کسی نشان میدادی؟
هوش مصنوعی: اگر ظلمت و تاریکی وجود نداشت، سایه و پنهانی هم در کار نبود و ارزش و روشنایی خورشید بهخوبی معلوم نمیشد.
هوش مصنوعی: همیدون، پادشاه جهان، مقام والایی را برای خود به وجود آورد و مردم را به سوی آن هدایت کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که سرزمینهای خوارزم و خراسان به جایی آرام و دلپذیر تبدیل شد، او به طبرستان و گرگان سفر کرد.
هوش مصنوعی: در کل دنیا، هیچ زمینی پیدا نمیشود که از او بیشتر پژمرده باشد و این بسیار عجیب است.
هوش مصنوعی: در زندگی سه نوع مکان سخت و دشوار وجود دارد: یکی دریا که با طوفانها و امواجش طاقتفرساست، دیگری جنگلهای انبوه که جستوجو در آنها آسان نیست، و سوم کوهها که صعود به آنها دشواریهای خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: تمامی ارتفاعات کوه مانند قلعهای محکم است و دور تا دور آن به مانند خندقی از دریا احاطه شده است.
هوش مصنوعی: افراد باهوش و زیرک از توصیف این موضوع ناتوانند و همچنین موجودات پلید نمیتوانند از آن درون انسان نفوذ کنند.
هوش مصنوعی: در بین مردان جنگجو و دلیر گیل و دیلم، افرادی هستند که به دنبال هنر و مهارت در جهاناند.
هوش مصنوعی: آنها هنری جز دزدی ندارند و در میدان نبرد مهارت یافتهاند، در دریاها و جنگلها.
هوش مصنوعی: زمانی که پرچمهای سلطان را مشاهده کردند، مانند دیوان از نام خداوند فرار کردند.
هوش مصنوعی: از آن دریا که در آنجا قرار دارد، سلطان جهان بیش از هر چیز دیگری خون میریزد.
هوش مصنوعی: الان درختان در آنجا به جای میوه، سرنوشت تلخ و بدبختیهای انسانها را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: زمانی که شهر و منطقه پاک و دلنشین شد، پرچم به سوی ری هدایت شد.
هوش مصنوعی: به هر سمت، فرماندهان را فرستادم تا هر کدام به طور مختصر با تو صحبت کنند و تو را به یاد آورند.
هوش مصنوعی: سپهبد به منطقه مکران رفت و شخص دیگری از گرگان به موصل و خوزستان رفت.
هوش مصنوعی: یک نفر به کرمان رفت، فرد دیگری به شیراز، یکی هم به ششتر و دیگری به اهواز رفت.
هوش مصنوعی: شخصی دیگری به سرزمین اران رفت و در کشور روم، آوای ناله و اندوه به راه انداخت.
هوش مصنوعی: فرماندهان او پیروز شدند، اما بداندیشان او به تلخی و ناکامی دچار شدند.
هوش مصنوعی: پیامآور از ارسلانخان به او رسید و نامهای آورد که درباره پیوند و پیمانی بود.
هوش مصنوعی: او به عنوان هدیه، مال زیادی را فرستاد و او هم قبول کرد که خراج ملک تاتار را بپردازد.
هوش مصنوعی: جهانشاه با او پیوندی برقرار کرد، زیرا او را فردی بسیار حکیم و دانا دید.
هوش مصنوعی: پس از آن، مرد و ثروت از قیصر بهگونهای آمد که از پایینترین مقام به بالاترین مقام منتقل شد.
هوش مصنوعی: پس از ده سال مالیات روم به اسیران فرستاده شد و آنها را از بند آزاد کردند.
هوش مصنوعی: در عموریّه، با توجه به قصر آن، مناره و مسجد و منبر ساخته شد.
هوش مصنوعی: بر روی مناره نام سلطان نوشته شده و این نشاندهندهی بارزی از دین اسلام است.
هوش مصنوعی: از طرف پادشاه شام، فرستادهای آمد که قرارداد را بهتر مورد تأیید قرار دهد.
هوش مصنوعی: هدیهای با ارزش و فراوان فرستاده شده است و از میان این همه زیبایی، یکی از آنها همانند یاقوت است.
هوش مصنوعی: یک یاقوت بزرگ و باشکوه به شکل گرد و ناهموار که شبیه کوه است.
هوش مصنوعی: چهره او مانند خورشید درخشنده است و ارزش یک سال خراج شام برابر با زیبایی و ارزش اوست.
هوش مصنوعی: با زیبایی و ناز و رنگی خاص، سی و شش مثقال سنگش نمایان شد.
هوش مصنوعی: پس از آن، برای او حکم و لباس سلطنتی از طرف خلیفه فرستاده شد.
هوش مصنوعی: در اصفهان، شاهان به خاطر آن لباس زیبا، تبریک و شادباش گفتند.
هوش مصنوعی: فرمانروایان زمان، از چین تا مصر و برزخ، به یک نظر و چهره به خدمت او درآمدند.
هوش مصنوعی: در میان دجله و جیهون جایی وجود دارد، اما برای پادشاه مانند یک باغ و بوستان است.
هوش مصنوعی: راهی شد و از دل کسانی که به او مینگریستند، نیرنگ و فریب را دور کردند.
هوش مصنوعی: در این باغ سلطنتی، افرادی که در خدمت درگاه هستند، به خواستههای خود میرسند و از زیباییهای این مکان لذت میبرند.
هوش مصنوعی: هزاران آفتاب در کنار او وجود دارد و هزاران اژدها در دورتادورش قرار دارد.
هوش مصنوعی: گاهی در خراسان مینشیند، گاهی در اصفهان و گاهی هم در گرگان.
هوش مصنوعی: در هر زمانی از مناطق مختلف، با پیروزی و موفقیتهایی او را خوشخبر میکنند.
هوش مصنوعی: از صدای طبل و بوق افرادی که بشارت میدهند، من در صفاهان خوابم نبرده است و هفت ماه را بیدار ماندهام.
هوش مصنوعی: به طور کلی به این معنی است که ماهی نمیتواند در روزگاری خوب زندگی کند که از جایی که متعلق به آن است، چیزی به آن نرسد. در واقع، برای موجودی مثل ماهی، محیط مناسب و منابع کافی بسیار اهمیت دارد و بدون این موارد، نمیتواند زندگی مطلوبی داشته باشد.
هوش مصنوعی: جهان به شادی او احترام میگذارد و به نور و ماه همواره ارادت میورزد.
هوش مصنوعی: هدف او از این جهان فقط انسانیت است، نه اینکه از خدا بترسد و نه از انسانها.
هوش مصنوعی: در سرتاسر جهان، پادشاهان معروف همواره به دنبال کسب مقام و شهرت هستند.
هوش مصنوعی: هرکس که مورد محبت و نوازش او قرار گیرد، به خاطر خوش شانسی خود، بیشتر به خود میبالد.
هوش مصنوعی: به پیشگاه کسی که او را افراد پایینتر از خودشان میشناسند، بیشتر از پادشاهان و از آنها با ارزشتر است.
هوش مصنوعی: به کجا میتوان یافت که هر سال به طور مداوم و پیوسته، انواع مختلفی از مال و ثروت از خان و قیصر به دست آید؟
هوش مصنوعی: آیا کسی را دیدهای که از میان پادشاهان کشور، به این نام و مقام و بزرگی باشد؟
هوش مصنوعی: کدام پادشاهی وجود دارد که از سرزمینهای مختلفی همچون مصر، شام و موصل تا دروازههای چین، دارای اینچنین عظمت و قدرتی باشد؟
هوش مصنوعی: کدام پادشاهی میتواند ادعا کند که نه از رنج میترسد و نه از مرگ؟
هوش مصنوعی: اگر جان او به اندازهای باقی بماند که بیشتر از جاودانهها دوام بیاورد، سزاوار است.
هوش مصنوعی: هزاران تحسین بر روح او باد و همیشه سرنوشت به دست او باشد.
هوش مصنوعی: ستارهای که مسیر او را نشان میدهد، به او کمک کند و سرنوشتش به خوبی و خوشی رقم بخورد.
هوش مصنوعی: باشد که پادشاهی او همواره در ذهنها بماند و بدنش در آرامش و دلش شاد باشد.
هوش مصنوعی: در کجا پیروزی او به واسطه باد و عوامل طبیعی بود و در کجا داشتن جلال و بزرگی او ناشی از تجمل و خوشگذرانی بود؟
هوش مصنوعی: برای هر موفقیتی، خوشحالی و شادی او ملازم باشد و در هر کاری، خداوند او را یاری کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.