گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

مرحبا ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

مرحبا ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

شیخ بهایی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در مدح مالک قاب و قوسین

 

تا نگرد چشم تماشای ما

اسم تو بر لوح مسمای ما

عرفی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰

 

گل درین گلشن کجا دارد سر پروای ما

خار هم از سرکشی کی می رود در پای ما

گر به مستی آرزوی ابر و باران می‌کنم

سنگ می‌بارد ز ابر پنبه بر مینای ما

در شکست ما فراقت هیچ تقصیری نکرد

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶

 

راز دل را می توان دریافت از سیمای ما

نشأه می تابد چو رنگ از پرده مینای ما

قهرمان عدل چون پرسش کند روز حساب

از بهشت عافیت خاری نگیرد پای ما

گرچه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰

 

صبح جهان بود نفس غم زدای ما

جان تازه می شود زدم جانفزای ما

بیدار شد ز خواب گرانجان بی غمی

هر کس شنید ناله دردآشنای ما

ته جرعه ای بود که به خاکش فشانده اند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۱

 

رزق ملایک است نوای رسای ما

چون می شود بلند نگردد نوای ما؟

با آن که عمرهاست ازان بزم رفته ایم

بتوان سپند سوخت ز گرمی به جای ما

بر دل هزار نشتر الماس می خوریم

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

کشت ما را تغافل یار بی‌پروای ما

با وجود این دیت می‌خواهد از ماوای ما

ما بشیر خامشی طفل زبان پرورده‌ایم

تند بر گوش تغافل می‌خورد غوغای ما

فیاض لاهیجی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۲

 

گشت یکشب در میان، وصل بت رعنای ما

کربلایی شد پلاس تیره‌بختی‌های ما!

واعظ قزوینی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۷

 

گرد فتادگی شده بال همای ما

منت نمی کشد ز کسی مدعای ما

با چاکهای سینه به محشر نمی رویم

تا رنگ و بوی گل نشود خونبهای ما

حیرت ندیدگی گل گلزار وحشت است

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲

 

از ما پیام وصل تهی‌کرد جای ما

آخر به ما رسید ز جانان دعای ما

موج‌گهر خجالت جولان‌کجا برد

از سعی نارسا به سر افتاد پای ما

با نرگست چه عرض تمنا دهدکسی

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳

 

فقر نخواست شکوهٔ مفلسی ازگدای ما

ناله به خواب ناز رفت در نی بوریای ما

شکرقبول عاجزی تا به‌کجا ادانیم

گشت اجابت از ادب درکف ما دعای ما

در چه‌بلافتاده است‌، خلق زکف چه‌داده است

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴

 

گر چنین بالد ز طوف دامنت اجزای ما

بر سر ما سایه خواهدکرد سرتا پای ما

بی‌نفس در ظلمت‌آباد عدم خوابیده‌ایم

شانه زن‌گیسو، سحر انشاکن از شبهای‌ما

جهد ما مصروف‌یک سیرگریبان است وبس

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

زد حلقه عشق، بر در دولتسرای ما

نقش مراد شد، شکن بوریای ما

از غمزهٔ تو رفت ز خونم فسردگی

جوش نشاط زد، می مرد آزمای ما

سیل عنان گسسته به دنبال می تپد

[...]

حزین لاهیجی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

 

بی رمز درد، کس نشود آشنای ما

خالی ز ناله نیست نی بوریای ما

ماییم هر چه هست نماییم هر چه هست

از ما پر است عالم و خالی است جای ما

با سنگ طینتان چه کند نرمی زبان

[...]

سعیدا
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

بگشای پای ما که کمند وفای ما

محکم تر است از همه بندی به پای ما

رفتیم از پی دل و دانی به راه عشق

گمراه تر از ما که بود رهنمای ما

گر چون تو دلبری برد از کف دل ترا

[...]

سحاب اصفهانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » تضمین‌ها » شمارهٔ ۲

 

بگشای گوش هوش و بیا در سرای ما

بشنو کلام خسرو کشورگشای ما

«ساقی بیار بادهٔ سرخی برای ما

تا بگذرد ز چرخ برین جای پای ما

در ساکنان هفت فلک خواب و خور نماند

[...]

فروغی بسطامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode