گر چنین بالد ز طوف دامنت اجزای ما
بر سر ما سایه خواهدکرد سرتا پای ما
بینفس در ظلمتآباد عدم خوابیدهایم
شانه زنگیسو، سحر انشاکن از شبهایما
جهد ما مصروفیک سیرگریبان است وبس
غیر اینگرداب موجی نیست در دریای ما
برتن ما هیچ نتوان دوخت جزآزادگی
گرهمه سوزن دمد چون سروازاعضای ما
ماجرای بویگل نشنیده میباید شنید
ای هوستن زن، زبانغنچه است انشای ما
رنگی ازگلزار بیرنگی برون جوشیدهایم
از خرابات پری می میکشد مینای ما
یار در آغوش و سیرکعبه و دیر آرزوست
تا کجا رفتهست از خود شوق بیپروای ما
سعیهمت را ز بیمغزان چهمقدار آفتاست
هرکه راگردید سر، برلغزشی زد پای ما
دل مصفاکن، سراز وستعگه مشرب برآر
آینهصیقل زدنسیریست درصحرای ما
ششجهتهنگامهٔ امکان ز نفی ماپر است
رفتن از خود تا کجا خالی نماید جای ما
یک نفس بیدل سری باید نیاز جیبکرد
غیر مجنون نیستکس در خیمهٔ لیلای ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأمل در مورد وجود و آزادی انسان میپردازد. شاعر به استفاده از تصاویری زیبا و استعارههای عمیق اشاره میکند که به وضعیت انسانی در دنیای پر از ظلمت و امکانهای ناشناخته پرداخته است. او بیان میکند که انسانها در جستجوی معنایی هستند و تلاش میکنند از بند مشکلات رها شوند. همچنین، اشاره به عشق و آرزوهای انسانی و همچنین تلاشهای بینتیجه برای رسیدن به خواستهها دارد. نهایتاً، این شعر بر اهمیت خودآگاهی و بیداری در زندگی تأکید میکند و به نوعی تبین میکند که همه چیز درونی و وابسته به خود انسان است.
هوش مصنوعی: اگر تو اینگونه با بلندای دامنت، ما را در آغوش بگیری، تمام وجود ما زیر سایهات قرار خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: ما بدون نفس در تاریکی عدم خوابیدهایم، پس ای یار، گیسویت را بیفشان تا صبح بر ما نازل شود و شبهای غمانگیز ما را به یاد آورد.
هوش مصنوعی: تلاش ما تنها به یک گره در لباس خلاصه شده است و جز این، در دریای وجود ما هیچچیز دیگری جز این گرداب و تلاطم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تن ما بر هیچ چیز جز آزادی نمیتواند دوخته شود، حتی اگر همه سوزنها به کار گرفته شوند، باز هم اعضای ما به هم نمیپیوندند.
هوش مصنوعی: انسان باید داستان بوی گل را که هنوز نشنیده، بشنود. ای کسی که عاشق لذتها هستی، سخن ما مانند شکوفههاست که در زبان بیان میشود.
هوش مصنوعی: ما همچون گلهایی زیبا هستیم که از میان دنیای بیرنگ و بیروح بیرون آمدهایم و به نوعی از سرگمی و لذت در شریک شدن در می و نوشیدن الکل رو آوردهایم.
هوش مصنوعی: محبوب در آغوش من است و دلشورههای عاشقانهام به سراغم آمده، اما نمیدانم این احساسات عمیق چقدر از من دور شدهاند و چقدر آرزو و شوق بیپروایی در دل دارم.
هوش مصنوعی: تلاش و همت را نباید نادیده گرفت، زیرا باعث ایجاد مشکلات میشود. هر کسی که به بیدانشی و ناتوانی روی آورد، ممکن است به زمین بخورد و به ما آسیب برساند.
هوش مصنوعی: دل خود را پاک کن، و از سرآغاز مشرب خود را باز کن. صیقل دادن آینه، در زندگی ما مانند سفر در یک بیابان است که هرگز پایان نمیگیرد.
هوش مصنوعی: در شش جهت امکان، وقتی به خودمان باور نداریم، هر کجا برویم، در حقیقت جای ما خالی میماند.
هوش مصنوعی: برای یک لحظه هم که شده، باید به فکر بیدل باشی، زیرا هیچکس غیر از مجنون در خیمهٔ لیلا نمیتواند حضور داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما
چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر
صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما
عافیت بادا تنت را ای تن تو جان صفت
[...]
روشن است از نور رویش دیدهٔ بینای ما
خلوت میخانهٔ عشق است دایم جای ما
آفتابی در ازل خوش سایه ای برما فکند
تا ابد روشن بُود این روی مه سیمای ما
ذوق ما داری بیا با ما در این دریا در آ
[...]
گل درین گلشن کجا دارد سر پروای ما
خار هم از سرکشی کی می رود در پای ما
گر بمستی آرزوی ابر و باران می کنم
سنگ می بارد زابر پنبه بر مینای ما
در شکست ما فراقت هیچ تقصیری نکرد
[...]
راز دل را می توان دریافت از سیمای ما
نشأه می تابد چو رنگ از پرده مینای ما
قهرمان عدل چون پرسش کند روز حساب
از بهشت عافیت خاری نگیرد پای ما
گر چه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر
[...]
گشت یکشب در میان، وصل بت رعنای ما
کربلایی شد پلاس تیرهبختیهای ما!
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.