گنجور

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱

 

یارب دل پاک و جان آگاهم ده

آه شب و گریه سحرگاهم ده

در راه خود اول ز خودم بیخود کن

بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۹

 

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۳۱

 

مست تو ام از جُرعه و جام آزادم

مُرغ توام از دانه و دام آزادم

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی

ورنه من ازین هر دو مقام آزادم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۳۷

 

یارب ز ره راست نشانی خواهم

از بادهٔ آب و خاک جانی خواهم

از نعمت خود چو بهره مندم کردی

در شکر گزاریت زبانی خواهم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۴۱

 

هر روز من از روز پسین یاد کنم

بر درد گنه هزار فریاد کنم

از ترس گناه خود شوم غمگین باز

از رحمت او خاطر خود شاد کنم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۴۹

 

ما را سر و سودای کس دیگر نیست

در عشق تو پروای کس دیگر نیست

جز تو دگری جای نگیرد در دل

دل جای تو شد جای کس دیگر نیست

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۷۳

 

یا رب تو مرا انابتی روزی کن

شایستهٔ خویش طاعتی روزی کن

زان پیش که فارغ شوم از کار جهان

اندر دو جهان فراغتی روزی کن

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۷۷

 

یارب ز کرم بحال من رحمت کن

بر این دل ناتوان من رحمت کن

در سینهٔ دردمند من راحت نه

بر دیدهٔ اشکبار من رحمت کن

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۸۲

 

یارب ز شراب عشق سرمستم کن

وز عشق خودت نیست کن و هستم کن

از هر چه به جز عشق تهی دستم کن

یکباره به بند عشق پا بستم کن

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۸۵

 

نی از تو حیات جاودان می خواهم

نی عیش و تنعم جهان می خواهم

نی کام دل و راحت جان می خواهم

هر چیز رضای تُست آن می خواهم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۸۸

 

گر درد دهد به ما و گر راحت دوست

ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست

ما را نبود نظر به خوبی و بدی

مقصود رضای او و خشنودی اوست

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۹۲

 

پیوسته دلم دم ار رضای تو زند

جان در تن من نفس برای تو زند

گر بر سر خاک من گیاهی روید

از هر بر گی بوی وفای تو زند

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۹۵

 

بادا کَرَم تو بر همه پاینده

احسان تو سوی بندگان آینده

بر بندهٔ خود گناه را سخت مگیر

ای داور بخشندهٔ بخشاینده

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۹۹

 

ما را سرو سودای کس دیگر نیست

از عشق تو پروای کس دیگر نیست

جُز تو دگری جای نگیرد در دل

دل جای تو شد جای کس دیگر نیست

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۰۷

 

در بارگهت سگان ره را بار است

سگ را بار است و سنگ را دیدار است

چون سگ صفت سنگدل از رحمت تو

نومید نیم که سنگ و سگ را بار است

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۱۶

 

من بندهٔ عاصیم رضای تو کجاست

تاریک دلم نور و ضیای تو کُجاست

ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشی

آن بیع بود لُطف و عطای تو کجاست

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۲۳

 

دل درد تو را بجحان مداوا نکند

در عشق تو جان ز غم محابا نکند

ما راز غمت بکس نگوییم اگر

بوی جگر سوخته رسوا نکند

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۳۰

 

تا در رهٔ عشق ا و مجرد نشوی

هرگز زخود خویش بیخود نشوی

دنیا همه بند تو است بر درگهٔ او

در بند قبول باش تا رد نشوی

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۳۷

 

یارب ز شراب عشق سر مستم کن

در عشق خودت نیست کن وهستم کن

از هرچه ز عشق خود تهی دستم کن

یکباره به بند عشق پا بستم کن

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۳۸

 

ای دوست بجملگی تو را گشتم من

حقا که دراین سخن نه ذوق است و نه فن

گر تو ز خودی خود برون جستی پاک

شاید صنما بجای تو هستم من

خواجه عبدالله انصاری
 
 
۱
۲