الهی چه غم دارد که تو را دارد و کرا شاید که تو را نستاید، آزادا آن نفس که بیاد تو بازان و آباد آن دل که بمهر تو نازان و شاد آن کس که با تو در پیمان است.
ما را سر و سودای کس دیگر نیست
در عشق تو پروای کس دیگر نیست
جز تو دگری جای نگیرد در دل
دل جای تو شد جای کس دیگر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و وابستگی عمیق خود به معشوق سخن میگوید. او میگوید که هیچ غمی ندارد چون معشوق را در کنار خود دارد و هیچکس دیگری را نمیخواهد. دل او فقط برای معشوق جای دارد و هیچ جایی برای کسی دیگر نیست. عشق او به معشوق به حدی است که هیچ چیز و هیچ کس دیگری برایش اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: ای خدا، چه غمی میتواند داشته باشد کسی که تو را دارد؟ و چه کسی ممکن است تو را تحسین نکند؟ خوش به حال آن نفسی که به یاد تو میزند و خوشبخت است آن دلی که با عشق تو شاداب است و خوشحال آن کسی که با تو در عهد و پیمان است.
هوش مصنوعی: ما هیچ توجهی به دیگران نداریم؛ فقط در عشق تو هستیم و هیچ نگرانی از چیز دیگری نداریم.
هوش مصنوعی: عشق و محبت من به تو آنقدر عمیق است که هیچ کس دیگری نمیتواند در قلب من جا بگیرد. دل من فقط برای تو است و هیچکس دیگر در آن جای ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.