الهی خود کردم و خود خریدم، آتش بر خود، خود افروزانیدم، از دوستی آواز دادم دل و جان را فراناز دادم، اکنون که در غرقابم دستم گیر که گرم افتادم.
هر روز من از روز پسین یاد کنم
بر درد گنه هزار فریاد کنم
از ترس گناه خود شوم غمگین باز
از رحمت او خاطر خود شاد کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نقش خود در افراز آتش گناه و درد اشاره میکند. او به خاطر عشق و دوستی که به خود ورزیده، به مشکلات و گناهانش گرفتار شده است. در حالی که در غرقاب مشکلات به سر میبرد و احساس ناامیدی میکند، از خداوند میخواهد که به او کمک کند. او هر روز به یاد روزهای گذشته و دردهایش فریاد میزند و از ترس گناه غمگین میشود، اما در عین حال به رحمت الهی امید دارد و تلاش میکند تا دل خود را شاد کند.
هوش مصنوعی: من خودم برای خودم دام درست کردم و خودم را در آتش انداختم. با عشق و محبت به دل و جان خود پرداختم، حالا که در این وضعیت دشوار و بغرنج قرار دارم، دستم را بگیر که به شدت دچار مشکل شدهام.
هوش مصنوعی: هر روز به یاد روز گذشتهام، به خاطر گناههایم فریاد میزنم و از درد آنها به خود میآیم.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از گناه، غمگین میشوم، اما دوباره با یاد رحمت او، دل خود را شاد میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.