نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۶ - مقالت چهاردهم در نکوهش غفلت
ای شده خشنود به یکبارگی
چون خر و گاوی به علفخوارگی
فارغ ازین مرکزِ خورشید گَرد
غافل از این دایرهٔ لاجورد
از پیِ صاحبخبران است کار
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۷ - داستان پادشاه ظالم با مرد راستگوی
پادشهی بود رعیت شکن
وز سر حُجت شده حَجاجفن
هرچه به تاریک شب از صبح زاد
بر در او درج شدی بامداد
رفت یکی پیش ملک صبحگاه
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۸ - مقالت پانزدهم در نکوهش رشگبَران
هر نفس این پردهٔ چابک رقیب
بازییی از پرده برآرد غریب
نَطع پر از زخمه و رقاص نه
بحر پر از گوهر و غواص نه
از درم و دولت و از تاج و تیغ
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۹ - داستان ملکزاده جوان با دشمنان پیر
قصه شنیدم که در اقصای مرو
بود ملکزاده جوانی چو سرو
مضطرب از دولتیان دیار
ملک بر او شیفته چون روزگار
تازگیاش را کهنان در ستیز
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۰ - مقالت شانزدهم در چابکروی
ای به نسیمی علم افراخته
پیش غباری علم انداخته
دِه نه و دروازه دهقان زده
مُلک نه و تخت سلیمان زده
تیغ نهای زخم بیاندازه چیست؟
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۱ - داستان کودک مجروح
کودکی از جملهٔ آزادگان
رفت برون با دو سه همزادگان
پای چو در راه نهاد آن پسر
پویه همیکرد و درآمد به سر
پایش ازآن پویه درآمد ز دست
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۲ - مقالت هفدهم در پرستش و تجرید
ای ز خدا غافل و از خویشتن
در غم جان مانده و در رنج تن
این من و من گو که درین قالب است
هیچ مگو جنبش او تا لب است
چون خَم ِ گردون به جهان در مپیچ
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۳ - داستان پیر و مرید
رهروی از جمله پیران کار
میشد و با پیر مریدی هزار
پیر در آن بادیه یک باد پاک
داد بضاعت به امینان خاک
هر یک از آن آستنی برفشاند
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۴ - مقالت هیجدهم در نکوهش دورویان
قلبزنی چند که برخاستند
قالبی از قلب نو آراستند
چون شکم از روی بکن پشتشان
حرف نگهدار ز انگشتشان
پیش تو از نور موافقترند
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۵ - داستان جمشید با خاصگی محرم
خاصگییی محرم جمشید بود
خاصتر از ماه به خورشید بود
کار جوانمرد بدان درکشید
کز همه عالم ملکش برکشید
چون به وثوق از دگران گوی برد
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۶ - مقالت نوزدهم در استقبال آخرت
مجلس خلوت نگر آراسته
روشن و خوش چون مه ناکاسته
شمعْ فروزان و شکرْ ریخته
تخت زده غالیه آمیخته
دشمن جانست ترا روزگار
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۷ - داستان هارونالرشید با مویتراش
دور خلافت چو به هارون رسید
رایت عباس به گردون رسید
نیم شبی پشت به همخوابه کرد
روی در آسایش گرمابه کرد
موی تراشی که سرش میسترد
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۸ - مقالت بیستم در وقاحت ابنای عصر
ما که به خود دست برافشاندهایم
بر سر خاکی چه فروماندهایم
صحبت این خاک ترا خار کرد
خاک چنین تعبیه بسیار کرد
عمر همه رفت و به پس گستریم
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۹ - داستان بلبل با باز
در چمن باغ چو گلبن شکفت
بلبلی با باز درآمد به گفت
کز همه مرغان تویِ خاموشسار
گوی چرا بردهای؟ آخر بیار
تا توی لببسته گشادی نفس
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۶۰ - انجام کتاب
صَبَّحَکَ الله صباح ای دبیر
چون قلم از دست شدم دستگیر
کاین نمط از چرخ فزونی کند
با قلمم بوقلمونی کند
زین همه الماس که بگداختم
[...]