رهروی از جمله پیران کار
میشد و با پیر مریدی هزار
پیر در آن بادیه یک باد پاک
داد بضاعت به امینان خاک
هر یک از آن آستنی برفشاند
تا همه رفتند و یکی شخص ماند
پیر بدو گفت « چه افتاد رای ؟
کان همه رفتند و تو ماندی بجای »
گفت مرید « ای دل من جایِ تو
تاج سرم خاک کف پای تو
من نه به باد آمدم اول نفس
تا به همان باد شوم باز پس »
منتظر داد به دادی شود
و آمده باد به بادی شود
زودرو و زودنشین شد غبار
زان به یکی جای ندارد قرار
کوه به آهستگی آمد به جای
از سر آن است چنین دیرپای
پردهدری پیشه دوران بود
بارکشی کار صبوران بود
بارکش زهد شو ار تَر نهای
بار طبیعت مکش ار خر نهای
تا خط زهد تو مزور نشد
دیده بدو تر شد و او تر نشد
زهد که در زرکش سلطان بود
قصه زنبیل و سلیمان بود
شمع که هر شب به زرافشانی است
زیر قبا زاهد پنهانی است
زهد غریب است به میخانه در
گنج عزیز است به ویرانه در
زهد نظامی که طرازی خوش است
زیرنشین علم زرکش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک رهرو و پیر (راهنما) میپردازد که در سفر معنوی خود با مریدی همراه است. پیر به مرید میگوید که چرا دیگران رفتهاند و او مانده است. مرید پاسخ میدهد که او ارزش و مقام پیر را بسیار میداند و نمیتواند به سادگی او را ترک کند. سپس شاعر به اهمیت صبر و استقامت اشاره میکند و میگوید که نباید از طبیعیات و مشکلات زندگی بترسیم. زهد و عبادی که در اینجا اشاره میشود، نمایانگر سادگی و دوری از مادیات است، که در عین حال در میخانه و ویرانه هم قابل مشاهده است. در نهایت، شاعر تأکید میکند که زهد و علم هر دو ارزشمند و لازماند و باید درک درستی از آنها داشت.
هوش مصنوعی: راهیابی که از جمله سالخوردگان بود، با یک پیر که شاگردان زیادی داشت، به گفتگو مشغول بود.
هوش مصنوعی: در آن بیابان، شخصی با خرد و دانایی، به بهترین شکل ممکن کمکی به افراد شایسته و مورد اعتماد کرد و به آنها پشتیبانی داد.
هوش مصنوعی: هر یک از آنها دستی به برف میزند و به این ترتیب همه میروند و فقط یک نفر باقی میماند.
هوش مصنوعی: پیر به او گفت: «چه اتفاقی افتاده است؟ چرا همه رفتند و تو تنها ماندهای؟»
هوش مصنوعی: مرید گفت: «ای دل من، جایگاه تو به اندازه تاج سر من ارزشمند است و من خاک پای تو هستم.»
هوش مصنوعی: من از ابتدا با نفسهای باد آشنا نبودم تا اینکه بار دیگر به همان حالتی که بودم برگردم.
هوش مصنوعی: منتظر باشید تا حق و عدالت برپا شود و شرایط به گونهای تغییر کند که اوضاع بهبود یابد.
هوش مصنوعی: غبار و گرد و خاک به سرعت به وجود آمد و به همان سرعت هم از بین رفت، در یک مکان نمیتواند آرام و ثابت بماند.
هوش مصنوعی: کوه به آرامی شکل گرفت و دوام آورد؛ این نشانهای از عمق ریشهها و استحکام آن است.
هوش مصنوعی: برداشتن حجاب و نمایش حقیقت بخشی از سرنوشت زمان است و انجام کارهای سخت و دشوار فقط مختص افرادی است که صبر و استقامت دارند.
تر یعنی آلوده، گناهکار
هوش مصنوعی: زمانی که ظاهر زهد تو فریبنده نشد، چشمها به سوی تو تر شد، اما تو هیچگاه از آن ترس بر نداشتی.
هوش مصنوعی: در مورد پارسایی و زهدی که در لباس ثروت و پادشاهی جلوه میکند، میتوان داستان زنبیل حضرت سلیمان را مثال زد. برای او ظاهراً زندگی ساده و بینیازی در کنار عظمت و قدرتش وجود داشت.
هوش مصنوعی: شمعی که هر شب با نورش درخشش دارد، در دل لباس زاهد به طور مخفی جای دارد.
هوش مصنوعی: پارادایم زهد و پرهیزکاری در حقیقت در کنار میخانه بهچشم میخورد و ارزش واقعی آن در دل ویرانههای زندگی آشکار میشود.
هوش مصنوعی: نظم و انضباطی که زیبایی خاصی دارد، بر اساس دانش و معرفتی گرانبها بنا شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.