گنجور

 
۱
۲
۳
 

مولانا » دیوان شمس » مستدرکات » تکه ۱

 

کدیه‌‌ای می‌کنم سبک بشنو

خبر عشق می‌دهم بگرو

نفسی با خودم قرینی ده

که به میزان نهند با زر، جُو

تو نوی بخش و بندهٔ تو کهن

[...]

۱۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل اول - یکی می‌گفت که مولانا سخن نمی‌فرماید

 

مرغی که بر آن کوه، نشست و برخاست

بنگر که در آن کوه چه افزود و چه کاست؟

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل سوم

 

تو به قیمت ورای دو جهانی

چه کنم قدر خود نمی‌دانی

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل چهارم - گفت که این چه لطف است که مولانا تشریف فرمود

 

جان از درون به فاقه و طبع از برون به برگ

دیو از خورش به هیضه و جمشید ناشتا

اکنون بکن دوا که مسیح تو بر زمی‌ست

چون شد مسیح سوی فلک، فوت شد دوا

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل هفتم - سؤال کرد که « از نماز فاضل‌تر چه باشد » یک جواب آنک گفتیم

 

چشمم به دگر کس نگرد من چه کنم؟

از خود گله کن که روشناییش توی

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل یازدهم - مشتاقیم الّا چون می‌دانیم که شما به مصالح خلق مشغولید زحمت دور می‌داریم

 

تو جوهری و هر دو جهان مر ترا عرض

جوهر که از عرض طلبند هست ناپسند

آن کس که علم جوید از دل برو گری

وان کس که عقل جوید از جان برو بخند

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل پانزدهم - فرمود که هرکه محبوب است خوب است

 

جزو درویشند جمله نیک و بد

هرکه نبود او چنین، درویش نیست

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل شانزدهم - نایب گفت که پیش از این کافران بت را می‌پرستیدند

 

فرشته رَست به علم و بهیمه رَست به جهل

میانِ دو به تنازع بمانْد مردم‌زاد

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل شانزدهم - نایب گفت که پیش از این کافران بت را می‌پرستیدند

 

ما می‌خواهیم و دیگران می‌خواهند

تا بخت که‌را بود که‌را دارد دوست

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل شانزدهم - نایب گفت که پیش از این کافران بت را می‌پرستیدند

 

مه نور می‌فشاند و سگ بانگ می‌کند

مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بوَد

از ماه نور گیرد ارکان آسمان

خود کیست آن سگی که به خار زمین بوَد؟

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل بیست و دوم - فرمود که جانب توقات می‌باید

 

ز پرده‌ها اگر آن روح قدس بنمودی

عقول و جان بشر را بدن شمردندی

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل بیست وچهارم - شخصی درآمد فرمود که محبوب است

 

سایهٔ شخصم و اندازه‌ی او

قامتش چند بوَد ؟ چندانم

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری می‌کند

 

تدبیر کند بنده و تقدیر نداند

تدبیر به تقدیر خداوند نماند

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری می‌کند

 

شمشیر به کف عمّر در قصد رسول آید

در دام خدا افتد وز بخت نظر یابد

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری می‌کند

 

دادیم بدست تو عنان دل خویش

تا هرچ تو گویی پخت من گویم سوخت

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری می‌کند

 

با دل گفتم که ای دل از نادانی

محروم ز خدمت کیی می‌دانی؟

دل گفت مرا تخته غلط می‌خوانی

من لازم خدمتم تو سرگردانی

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل پنجاه و یکم - سؤال کردند از تفسير این بیت

 

ولیکن هوا چون به غایت رسد

شود دوستی سر به سر دشمنی

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل پنجاه و چهارم - گفت قاضی عزّالدّین سلام می‌رساند

 

هرکه از ما کند به نیکی یاد

یادش اندر جهان به نیکی باد

۱ بیت
مولانا
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۲