ای صبا با دمِ من کن نفسی همراهی
به سوی شاه بر از من سخنی گر خواهی
قدوه و عمدهٔ شاهان جهان غازان را
از پریشانیِ این ملک بده آگاهی
گو در این مصر که فرعون در او صد بیش است
نان عزیز است که شد یوسف گندم چاهی
گو بدان ای به وجود تو گرفته زینت
کرسی مملکت و مسند شاهنشاهی
شیر چون گربه در این ملک کند موش شکار
بهر نان گربه کند نزد سگان روباهی
سرورانی که به هر گُرسَنه نان میدادند
استخوانجوی شده همچو سگ درگاهی
امن ازین خاک چنان رفته که گر یابد باز
خوفِ آن ست که از آب بترسد ماهی
فتنه از هر طرفی پیش نهد پای دراز
گر بگیرد پس ازین دست ستم کوتاهی
خانهها لانهٔ روباه شد از ویرانی
شهرها خانهٔ شطرنج {شد} از بیشاهی
حاکمان در دم از او قُبجُر و تَمغا خواهند
عنکبوت ار بنهد گارگهِ جولاهی
خرمن سوخته شد ملک و بر ایشان به جُوی
اسب شطرنج کجا غم خورد از بیکاهی
ترکمان خسری هر نفس از هر طرفی
بر ولایت بزند چون اجل ناگاهی
نیست در روم از اسلام به جز نام و شده است
قطب دین مضطرب و رکن شریعت واهی
بیم آن است که ابدال، خضر را گویند
گر سوی روم روی مردن خود میخواهی
مملکت جمله پر از منکر و معروفی نه
که به خیر امر کند یا بُوَد از شر ناهی
خلق بیم است که چون ذرّه پراگنده شوند
گر به ایشان نرسد سایهٔ ظلاللهی
گر نیایی برود این رمقی نیز که هست
ور بیایی کندت بخت و ظفر همراهی
آفتابا به شرفخانهٔ خویش آی و بپاش
نور بر خلق کز استاره نیاید ماهی
بعد فضل احدی مانع و دافع نبُوَد
اینچنین داهیه را غیر تو شاهی داهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وضعیت نابسامان یک کشور و ناامیدی و بیثباتی سیاسی آن اشاره دارد. شاعر از "صبا" میخواهد که پیام او را به شاه برساند و او را از بحرانها و نابرابریهای اجتماعی آگاه کند. وضعیت در کشور بهگونهای است که دلسوزی و پشتیبانی از مردم رنجدیده لازم است. شاعر از ظلم و فساد حاکمان انتقاد میکند و به مشکلات کشور مانند فقر و بیاحترامی به ارزشهای انسانی اشاره میکند. او به شاه میگوید که اگر به فکر اصلاح و بازسازی کشور و مردمش نباشد، همه چیز به نابودی خواهد رفت و لازم است که به وضعیت ناگوار توجه کند و بهعنوان یک پادشاه شایسته، به مردم رحم کند. در نهایت، شاعر نگاهی امیدبخش از یک آینده بهتر را خواستار میشود و به اهمیت رهبری درست و کارآمد تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای نسیم، با نفس من همنوا شو و مرا به سوی شاه ببر. اگر خواستی، از من سخنی بگو.
هوش مصنوعی: ای چشم و چراغ پادشاهان دنیا، غازان! حال این سرزمین را از بلای بینظمی و آشفتگی به تو بشناسانم.
هوش مصنوعی: در این سرزمین که فرعون در آن قدرت زیادی دارد، نان ارزشمند است چون یوسف در چاه به خاطر گندم در دسترس قرار گرفت.
هوش مصنوعی: ای کسی که وجود تو زینت بخش تخت و مسند پادشاهی است، بدان که...
هوش مصنوعی: شیر در این سرزمین مانند گربهای عمل میکند که موش را برای خوراک شکار میکند، و به خاطر غذا تا نزد سگان میرود و خود را در معرض خطر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: حاکمان و اربابانی که همیشه به نیازمندان کمک میکردند، حالا به شدت دچار مشکلات و نیاز شدهاند و مانند سگی ولگرد در حال جستوجو برای غذا هستند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که چیزی به قدری عمیق و جدی است که حتی اگر برگردد، همچنان از آن ترس و نگرانی خواهد داشت. به عبارتی، حتی با وجود بازگشت به شرایط قبلی، عواطف و احساسات از آن تجربه تلخ همچنان وجود دارد و ممکن است برخورد با آن احساسات، همانند ماهی که از آب میترسد، دشوار باشد.
هوش مصنوعی: فتنه و مشکلات از هر سو ممکن است بر سر راه انسان قرار بگیرد، اما اگر در برابر آنها هوشیار باشیم و از ستم و ناامیدی دوری کنیم، میتوانیم از این چالشها عبور کنیم و نهتنها به مقصد برسیم بلکه بر دیگران نیز تسلط یابیم.
هوش مصنوعی: ویرانی شهرها باعث شده که خانهها به لانههای روباه تبدیل شوند و در فقدان پادشاهی، خانههای شطرنج نیز دچار بینظمی و اختلال شدهاند.
هوش مصنوعی: حاکمان در لحظهها از او نشانهای و علامتی میخواهند، همانطور که اگر عنکبوت بخواهد، میتواند در دنیای خود و جایی که زندگی میکند، شبکهای را بسازد.
هوش مصنوعی: خرمن و محصول سوخته و نابود شد، حالا دیگر چه سودی دارد که بر روی تخته شطرنج مثل یک اسب حرکات بیفایدهای انجام دهیم؟ غم و اندوه بر سر از دست دادن آنچه حاصل شده، دیگر به کجا میرسد؟
هوش مصنوعی: ترکمنان با هر نفس و از هر سمت به ولایت حمله میکنند، گویی که مرگ ناگهانی در انتظار است.
هوش مصنوعی: در روم تنها چیزی که از اسلام باقی مانده، فقط نام آن است و دین به شدت در حال سردرگمی و بیثباتی است. اصول شریعت نیز دیگر از پایههای اصلی و معتبر برخوردار نیستند.
هوش مصنوعی: نگرانی این است که عوضها به خضر بگویند اگر به سوی روم میروی، به خاطر مرگ خودت میخواهی برگردی.
هوش مصنوعی: کشور پر است از کارهای ناشایست و نیکو، اما کسی نیست که مردم را به خوبیها دعوت کند یا از بدیها بازدارد.
هوش مصنوعی: مردم در ترس و نگرانی هستند که اگر به آنها سایه و حمایت خدا نرسد، همچون ذراتی پراکنده خواهند شد.
هوش مصنوعی: اگر نیایی، این انرژی و قدرتی که دارم نیز از بین خواهد رفت و اگر بیایی، بخت و شانس به کمکم خواهد آمد.
هوش مصنوعی: ای خورشید، به منزلت بیا و نور خود را بر مردم بپاش، زیرا از ستاره نخواهد آمد که نوری چون ماه داشته باشد.
هوش مصنوعی: بعد از فضل بیکران تو، هیچ چیزی نمیتواند مانع و دافع باشد. هیچ کس جز تو قادر به مقابله با این بلای بزرگ نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاقلهٔ چرخ به نام تو مباهی
نام تو بهین وصف سپیدی و سیاهی
ای چهرهٔ ملک از قلم کاهربایت
لعلی که چو یاقوت نترسد ز تباهی
تا جاه عریض تو بود عارض این ملک
[...]
میکند بوی تو با باد صبا همراهی
خلق را میدهد از بوی بهشت آگاهی
اثر کفر نماندی به جهان از رویت
گر نکردی سر زلفت مدد گمراهی
خجلم زان که به رخسار تو گویم ماهی
[...]
شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی
به سوی منزل ما میل کند ناگاهی
ترسم از آه من آئینهٔ تو تیره شود
تیرها خوردم و از سهم نکردم آهی
گر ز غم روی به دیوار عدم آوردم
[...]
سَحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
همچو جم جرعهٔ ما کش که ز سِرّ دو جهان
پرتو جام جهانبین دهدت آگاهی
بر در میکده رندان قلندر باشند
[...]
پاک دار آینه ات آینه اللهی
گر در آیینه جان صورت حق می خواهی
گر شوی خاک نشین بر در میخانه چو ما
ملک جاوید بدست آری و شاهنشاهی
هر که را آتش سودای تو در دل نگرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.