عاشقانرا می دهد دایم نشان از روی دوست
گل که هر سالی بمردم می رساند بوی دوست
دم بدم چون تار موسیقار در هر پرده یی
خوش بنال ای یار تا در چنگت افتد موی دوست
زآفتاب و ماه و انجم گر تو خواهی راه رفت
مشعله بر مشعله است از کوی تو با کوی دوست
گر نظر داری برو از دیدن آن مشعله
چشم دربند ای مبصر تا ببینی روی دوست
اندرین پستی ندیدم هیچ، زیباتر نبود
زیر گردون همچو بر بالای چشم ابروی دوست
گاو گردون که کشد از بهر اسب دولتت
گر شوی یک روز شهمات از رخ نیکوی دوست
خفته مر مقصود را چون دست در گردن کنی
ای بپای جست و جو گامی نرفته سوی دوست
زاهل این خرگاه اطناب تعلق قطع کن
پس بزن هرجا که خواهی خیمه در پهلوی دوست
سیف فرغانی بتیغ دوست گر کشته شوی
عاشقی باش که (عاشق) کشتن آمد خوی دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابراز عشق و محبت به دوست میپردازد. شاعر با استفاده از تمثیلها و تصاویری زیبا، اشاره میکند که عشق واقعی همیشه نشانهای از معشوق را به همراه دارد. او به تکرار بوی دوست اشاره میکند و عشق را مانند موسیقی میداند که در هر نوا خوشایند است. همچنین، از زیباییهای دوست سخن میگوید و از آنجا که دوست شمس و روشنایی است، او را مظهر زیبایی و حقیقت میداند. شاعر خود را به جستجوی دوست تشویق میکند و میگوید که باید تعلقات دنیایی را کنار گذاشت و در کنار دوست قرار گرفت. در نهایت، بر آن است که عاشق باید برای عشقش آماده هرگونه قربانی باشد.
هوش مصنوعی: عاشقها همیشه نشانهایی از چهرهی محبوبشان دریافت میکنند، گلی که در هر سال بوی دوستی را به آنان میرساند و به یاد آنها میآورد.
هوش مصنوعی: هر لحظه مانند تار موسیقی، با صدای خوش نغمهسرایی کن، ای یار، تا موی دوست در دستانت جا بگیرد.
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی که از خورشید و ماه و ستارهها بهرهمند شوی، باید بدانی که راه رفتن در این مسیر مانند عبور از چراغهایی است که در کوی تو و در کنار دوست تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی ببینی، بهتر است از تماشای آن شعله در چشمانت خودداری کنی، ای بینا، تا بتوانی چهره دوست را ببینی.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ چیزی را زیباتر از ابروی دوست در بالای چشمانش ندیدم؛ حتی در زیر آسمان هم چیزی به این زیبایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر روزی به خاطر زیبایی دوستت به مقام و جایگاهی رسیدی، بدان که صفات مثبت و خوب او به تو کمک کرده و تو را به جلو میرساند.
هوش مصنوعی: زمانی که هدف و مقصودت را در خواب میبیند، تلاش کن که با دقت و جدیت حرکت کنی؛ زیرا هنوز هیچ قدمی به سوی دوست بر نداشتهای.
هوش مصنوعی: از این مکان که وابستگیهایت را رها کن، سپس هر جا که میخواهی کنار دوستت چادر برپا کن.
هوش مصنوعی: اگر به عشق دوست کشته شوی، مانند سیف فرغانی، باید عاشق باشی که این عشق، خود نوعی کشتن به خاطر دوست است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست
گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد
[...]
باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست
آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست
دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار
طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست
در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل
[...]
ماه عیدست این ندانم یا خم ابروی دوست
روز نوروزست تابان در جهان یا روی دوست
آفتاب از روی چون مهرش مثالی روشنست
لیک طغرائی ندارد چون خم ابروی دوست
صبحدم نرگس چو چشم از خواب مستی برگشاد
[...]
آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست
سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست
کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید
دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست
گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را
[...]
عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
دیده ها از بامها در جست و جوی ماه نو
عاشقان از پستی و بالا به جست و جوی دوست
لیلة القدری که در وی بود حلقه حلقه روح
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.