دلا من قدر وصل او ندانستم تو میدانی
کنون دانستم و سودی نمیدارد پشیمانی
شب وصل تو شد روزی و قدرش من ندانستم
به دشواری توان دانست قدر روز آسانی
به بایدی ناگه از رویت فتادم دور چون مویت
به سر میآورم دور از تو عمری در پریشانی
به آب دیده هر ساعت نویسم نامهای لیکن
تو حال ما نمیپرسی و نقش ما نمیخوانی
حدیث کار و بار دل چه گویم بارها گفت:
که بد حال است و تو حال دل من نیک میدانی
سر خود را نمیدانم سزای خاک درگاهت
ولیکن کردهام حاصل من این منصب به پیشانی
الا ای بخت کی باشد که باز آن سرور رعنا را
بدست آری بناز اندر کنار ماش بنشانی؟
صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
چو زلف او مرا جانی است سودایی ز من بستان
به شرط آنکه چون پیشش رسی در پایش افشانی
برو در یک نفس بازا که یک دم ماند سلمان را
نخواهی یافتن بازش دمی گر دیرتر مانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس پشیمانی و ناکامی خود در رابطه با معشوقش اشاره میکند. او میگوید که در گذشته ارزش عشق و نزدیکی به معشوق را ندانسته و حالا که به این حقیقت پی برده، پشیمانیاش بیفایده است. شاعر به دشواریهای دوری از معشوق و نگرانی از حال دل خود اشاره میکند و میگوید که هرچند نامههایی مینویسد، معشوق هیچگاه از حال او خبر نمیگیرد. شاعر همچنین به تقدیر و بخت خود شکایت میکند و آرزو میکند دوباره به محبوبش برسد و در کنار او باشد. در نهایت، او از معشوق میخواهد که در لحظاتی که عمرش میگذرد، سوژه عشق او باشد و او را فراموش نکند.
هوش مصنوعی: دل من قدر وصل او را نشناخت، اما حالا که فهمیدم، دیگر پشیمانی برایم فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: شب رسیدن به تو برای من روزی شد، ولی من قدر و ارزش آن را ندانستم. در زمانهای سخت، میتوان فهمید که چقدر روزهای آسان و خوب ارزشمندند.
هوش مصنوعی: ناگهان به خاطر زیباییات از تو دور شدم، همانطور که از موهایم میافتند. بدون تو، عمری را در نگرانی میگذرانم.
هوش مصنوعی: هر لحظه با اشک به تو نامهای مینویسم، اما تو هرگز حال ما را نمیپرسی و از حال و روز ما خبری نداری.
هوش مصنوعی: بسیار گفتهام که اوضاع دلم خوب نیست، اما تو خود از حال دل من اطلاع داری.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که سرنوشت من در برابر درگاه تو چه خواهد بود، اما به هر حال، من این مقام و منزلت را به پیشانی خود نوشتهام.
هوش مصنوعی: ای بخت، کی دوباره میتوانی آن محبوب دلفریب را در کنار خود داشته باشی و او را در کنار ماش بنشانی؟
هوش مصنوعی: ای نسیم، از آنجا که نمیتوانم در سر کوی محبوب دخالت کنم، فقط بنگر که چگونه شانس و اقبال مرا تکان نمیزند!
هوش مصنوعی: اگر موی او جانم را به نوعی از عشق میدهد، خواهش میکنم آن را از من بگیر، به شرط اینکه وقتی به او نزدیک میشوم، آن را در پایش نثار کنم.
هوش مصنوعی: هر چه زودتر برو چون اگر دیر کنی، دیگر نخواهی توانست سلمان را پیدا کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی
سلیما ابلها لابلکه مرحوما و مسکینا
همین شعر » بیت ۸
صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
همین شعر » بیت ۸
صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی
به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر
تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.