گنجور

 
سلمان ساوجی

دلا من قدر وصل او ندانستم تو می‌دانی

کنون دانستم و سودی نمی‌دارد پشیمانی

شب وصل تو شد روزی و قدرش من ندانستم

به دشواری توان دانست قدر روز آسانی

به بایدی ناگه از رویت فتادم دور چون مویت

به سر می‌آورم دور از تو عمری در پریشانی

به آب دیده هر ساعت نویسم نامه‌ای لیکن

تو حال ما نمی‌پرسی و نقش ما نمی‌خوانی

حدیث کار و بار دل چه گویم بارها گفت:

که بد حال است و تو حال دل من نیک می‌دانی

سر خود را نمی‌دانم سزای خاک درگاهت

ولیکن کرده‌ام حاصل من این منصب به پیشانی

الا ای بخت کی باشد که باز آن سرور رعنا را

بدست آری بناز اندر کنار ماش بنشانی؟

صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش

نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!

چو زلف او مرا جانی است سودایی ز من بستان

به شرط آنکه چون پیشش رسی در پایش افشانی

برو در یک نفس بازا که یک دم ماند سلمان را

نخواهی یافتن بازش دمی گر دیرتر مانی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
انوری

نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی

سلیما ابلها لابلکه مرحوما و مسکینا

سلمان ساوجی

همین شعر » بیت ۸

صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش

نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!

سلمان ساوجی

همین شعر » بیت ۸

صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش

نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!

حافظ

خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ

نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی

رودکی

ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی

به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟

قطران تبریزی

ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی

به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی

شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری

تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟

اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

نگارا ماه‌ گردونی سوارا سرو بستانی

دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی

اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه‌ گردونی

وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی

به آن زلفین شورانگیز مشک‌ اندوده زنجیری

[...]

سنایی

مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی

ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی

مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی

دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی

فرو شد آفتاب دین برآمد روز بی‌دینان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی

به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی

غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر

تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟

نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه