چون میر صفی به ملک باقی
از دار فنا نمود رحلت
آسود خود از وصول و ما را
فرسود به ابتلای هجرت
بگذشت و گذاشت دوستان را
تا حشر به سینه داغ حسرت
تاریخ وفاتش از صفائی
درخواست هنر ز روی رحمت
گفت آه و فرانگاشت فی الفور
شد میرصفی به سوی جنت
۱۲۷۲ق
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
چون میر صفی به ملک باقی
از دار فنا نمود رحلت
آسود خود از وصول و ما را
فرسود به ابتلای هجرت
بگذشت و گذاشت دوستان را
تا حشر به سینه داغ حسرت
تاریخ وفاتش از صفائی
درخواست هنر ز روی رحمت
گفت آه و فرانگاشت فی الفور
شد میرصفی به سوی جنت
۱۲۷۲ق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سلطان کرم مظفر الدین
در جسم ظفر روان دولت
در ظل سرادقات الفت
راهی طلبد به سر وحدت
خوردم ز ثرید و پاچه یک چند
از پاچه سر مرا زیانست
وان وسمه بر ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
دارد ز جمال تو خجالت
خورشید که مظهر جمالست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.