گنجور

 
صفایی جندقی

چون میر صفی به ملک باقی

از دار فنا نمود رحلت

آسود خود از وصول و ما را

فرسود به ابتلای هجرت

بگذشت و گذاشت دوستان را

تا حشر به سینه داغ حسرت

تاریخ وفاتش از صفائی

درخواست هنر ز روی رحمت

گفت آه و فرانگاشت فی الفور

شد میرصفی به سوی جنت

۱۲۷۲ق

 
 
 
گلها برای اندروید
عطار

در ظل سرادقات الفت

راهی طلبد به سر وحدت

مولانا

خوردم ز ثرید و پاچه یک چند

از پاچه سر مرا زیانست

سلمان ساوجی

ای سدره ستون بارگاهت

کونین غبار خاک راهت

کردی نه و هفت و چار را ترک

آن روز که فقر شد هلاکت

نه چرخ هزار دانه گردان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه