روز برآمد بلند ای پسر هوشمند
گرم ببود آفتاب خیمه به رویش ببند
طفل گیا شیر خورد شاخ جوان گو ببال
ابر بهاری گریست طرف چمن گو بخند
تا به تماشای باغ میل چرا میکند
هر که به خیلش درست قامت سرو بلند
عقل روا مینداشت گفتن اسرار عشق
قوت بازوی شوق بیخ صبوری بکند
دل که بیابان گرفت چشم ندارد به راه
سر که صراحی کشید گوش ندارد به پند
کشته شمشیر عشق حال نگوید که چون
تشنه دیدار دوست راه نپرسد که چند
هر که پسند آمدش چون تو یکی در نظر
بس که بخواهد شنید سرزنش ناپسند
در نظر دشمنان نوش نباشد هنی
وز قبل دوستان نیش نباشد گزند
این که سرش در کمند جان به دهانش رسید
مینکند التفات آن که به دستش کمند
سعدی اگر عاقلی عشق طریق تو نیست
با کف زورآزمای پنجه نشاید فکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: روز بلند است، پسر باهوش. اگر آفتاب گرم است، خیمه را بپوشان. کودک شیر میخورد و جوان باید از رشد خود خبردار باشد. ابر بهاری بارید و چمن را شاد کرد. هر که در باغ تماشا میکند، باید پایدار باشد مانند سرو بلند. عقل نمیگذارد اسرار عشق گفته شود و شوق، صبوری را میخورد. دل بیابانزده، راه را نمیبیند و سر هنرمند، گوش به پند نمیدهد. عاشق کشتهی عشق، هرگز از حال خود نخواهد گفت و فقط به دیدار دوست میاندیشد. هر که خوب باشد در نظر، عذرخواهی ناپسند است. در نظر دشمنان، خوشی نباید باشد و از دوستان آسیب نخواهد رسید. کسی که در دام عشق افتاده، به کسی دیگر التفات نمیکند. سعدی، اگر عاقل هستی، عشق راه تو نیست و نمیتوانی با قدرت با آن مقابله کنی.
هوش مصنوعی: تاریکی شب به پایان رسیده و روز جدیدی آغاز شده است. ای پسر باهوش، از گرمابودن آفتاب بهره بگیر و سایهای بر روی خیمهات بیفکن تا از گرما در امان بمانی.
هوش مصنوعی: کودک درخت از شیر مادرش استفاده میکند، بنابراین جوانهای به شاخش رشد میکند. ابر بهاری به خاطر شادابی چمنها اشک میریزد، و گلهای چمن با این حال شاداب و خندان به نظر میآیند.
هوش مصنوعی: هر که قد بلند و راست بایستد، حتماً به زیبایی باغ توجه میکند و به تماشای آن میآید.
هوش مصنوعی: عقل اجازه نمیدهد رازهای عشق را فاش کنیم، چرا که قدرت اشتیاق میتواند صبر را به چالش کشد.
هوش مصنوعی: زمانی که دل انسان بیقرار و پریشان میشود، دیگر نمیتواند به راه روشن و هدایت توجه کند. مثل اینکه کسی که خود را در مینوشی غرق کرده، گوشش به نصیحتها و آموزهها نمیرسد.
هوش مصنوعی: عاشق در اثر عشق بسیار رنج میبرد و حالش را نمیگوید؛ او مانند تشنهای است که به دیدار معشوقش میرسد و از دیگر چیزها نمیپرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که برایش تو قابل اعتنا باشی، کافی است که یک نفر باشد که از او انتقاد ناپسندی بشنود.
هوش مصنوعی: در نگاه دشمنان، آنچه برای ما شیرین و لذتبخش است، بیارزش و ناچیز به نظر میآید، و از طرفی، از جانب دوستان نیز، اگر چه ممکن است آسیبی به ما نرسد، اما همیشه نمیتوان به آنها اعتماد کرد.
هوش مصنوعی: این که سرش در چنگ جان قرار گرفته است، به این معناست که در منجلاب مشکلات و سرگردانیها گرفتار شده، اما توجهی به کسی ندارد که در دستش ابزار نجات و کمک است.
هوش مصنوعی: اگر عقل داشته باشی، میدانی که عشق راهی ندارد و نمیتوان با قدرت و زور به آن دست یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نیز ابا نیکوان نمایدت جنگ فند
لشکر فریادنی، خواستهنی سودمند
قند جداکن از وی، دور شو از زهر دند
هر چه به آخر بهست جان ترا آن پسند
ای رخ و زلفت چنانک ماه بمشکین کمند
ساخته نظاره گاه بر سر سرو بلند
منظر ماه منیر از بر سرو سهی
طرفه و نادر بود خاصه بمشگین کمند
ای بت بادام چشم پسته دهان قند لب
[...]
عشق تو اندر دلم شاخ کنون میزند
وز دل من صبر را بیخ کنون میکند
از سر میدان دل حمله همی آورد
بر در ایوان جان مرد همی افکند
عشق تو عقل مرا کیسه به صابون زده است
[...]
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانکه بلندی دهد، تا بتواند فکند
چون برسد آفتاب در خط نصفالنهار
سر سوی پستی نهد تا که در افتد به بند
واقعهٔ آدمی هست طلسمی عجب
[...]
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانک بلندت کند تا بتواند فکند
قطره آب منی کز حیوان میزهد
لایق قربان نشد تا نشد آن گوسفند
توده ذرات ریگ تا نشود کوه سخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.