ای رخ و زلفت چنانک ماه بمشکین کمند
ساخته نظاره گاه بر سر سرو بلند
منظر ماه منیر از بر سرو سهی
طرفه و نادر بود خاصه بمشگین کمند
ای بت بادام چشم پسته دهان قند لب
در غم عشق تو نیست چاره این مستمند
ای که شبی تا بروز وعده وصلم دهی
وی که بنقلم نهی پسته و بادام و قند
کی چو دو لعل تو هست گر بدو نیمه کنی
از سر سرو سهی دانه نار خجند
کی چو دو جزع تو هست گر بقلم برکشی
زیر دو مشکین کمان نقش دو بادام کند
گونه رخسار تست آتش افروخته
خال سیاهت بر او سوخته تخم سپند
صبح گر از چشم بد بر تو گزندی رسد
خال و رخ تو ز دور دفع کنند آن گزند
هست پسند من آنک از تو بوم با نصیب
صحبت من بی نصاب بر تو بیاید پسند
چند من اندر پیت زار بگریم همی
طیره گری را تو زان گریه من خند خند
گریه من خنده شد چون بسعادت رسید
گنج هنر سعد دین از سفر اورجند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای یک معشوق میپردازد. شاعر از رخسار، زلف و چشمان او به شیوهای عاشقانه و افسونگرانه صحبت میکند و با به کار بردن تشبیهات زیبا، جذابیت او را به تصویر میکشد. او به شدت در عشق معشوق غرق شده و احساس میکند که از دردمندیاش چارهای نیست. شعر همچنین به تلاقی عشق و غم اشاره دارد و نشان میدهد که اشکهای شاعر به جای اندوه، به شادی و خنده تبدیل میشوند. به طور کلی، شاعر احساسات عمیق و عشق واقعی را در این اشعار بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای چهره و موهایت همچون ماه، با گیسوانی چون مشکی، کمندی دور سرت افکنده که جایگاه تو بر فراز سرو بلند است.
هوش مصنوعی: چهرهی روشن ماه در کنار سرو بلند، چنان زیبا و منحصر به فرد است که به ویژه برای مشگین، چون کمند جاذبهای خاص دارد.
هوش مصنوعی: ای محبوب با چشمان بادامی و دهانی شبیه پسته و لبهایی مانند شکر، در غم عشق تو برای این دلسوخته هیچ راه حلی نیست.
هوش مصنوعی: ای کسی که شبها تا صبح وعدهدیدارم را به من میدهی، و ای کسی که در خواب من به یاد من میآوری پسته و بادام و قند را.
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند دو لعل زیبای تو باشد، چطور ممکن است که از سر درختی با قامت بلند، دانههای خوشهای ناردان برداشت کنی؟
هوش مصنوعی: هر کس که مانند تو زیبا و دلربا نیست، اگر با قلمم تو را ترسیم کنم، زیر دو کمان مشکی، نقش دو بادام خواهد شد.
هوش مصنوعی: چهرهات مانند آتش درخشان است و آن خال سیاه بر روی آن مانند نشانی است که سوخته و گویی تخمی از آتش را نمایان کرده است.
هوش مصنوعی: اگر صبحگاه از چشم بد آسیبی به تو برسد، خال و رخ زیبایت از دور آن آسیبی را دور میکنند.
هوش مصنوعی: من آن چیزی را میپسندم که باعث خوشحالیام شود، اما صحبت کردن با تو که برای من زحمت دارد، برایت خوشایند است.
هوش مصنوعی: چرا باید به خاطر اندوه من، تو بخندی؟ من در این چاه غم از شدت درد گریه میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی که از سعادت و خوشبختی به دست آمد، اشکهای من به خنده تبدیل شد؛ چرا که گنجینه هنر و دانش سعد دین از سفر به اورجند بازگشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیز ابا نیکوان نمایدت جنگ فند
لشکر فریادنی، خواستهنی سودمند
قند جداکن از وی، دور شو از زهر دند
هر چه به آخر بهست جان ترا آن پسند
دهقان میر عمید صدر همایون که بخت
بر سر او چون همای سایه دولت فکند
آنکه چو افشین و معن وآنکه چو سحبان و فضل
در ره فضل و هنر بنده اویند اند
صد یک آنکو کند بر زر و بر سیم خویش
[...]
عشق تو اندر دلم شاخ کنون میزند
وز دل من صبر را بیخ کنون میکند
از سر میدان دل حمله همی آورد
بر در ایوان جان مرد همی افکند
عشق تو عقل مرا کیسه به صابون زده است
[...]
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانکه بلندی دهد، تا بتواند فکند
چون برسد آفتاب در خط نصفالنهار
سر سوی پستی نهد تا که در افتد به بند
واقعهٔ آدمی هست طلسمی عجب
[...]
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانک بلندت کند تا بتواند فکند
قطره آب منی کز حیوان میزهد
لایق قربان نشد تا نشد آن گوسفند
توده ذرات ریگ تا نشود کوه سخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.