بعد از این دشت و دمن رشک جنان خواهد شد
زلف سنبل به چمن، مشکفشان خواهد شد
باز بلبل که بود غره به ده روز بهار
غافل از محنت ایام خزان خواهد شد
هرکه عاشقمنش افتاده و شاعرمسلک
بهر او باد صبا، نامهرسان خواهد شد
چون شود پردهدری کار نسیم سحری
هرچه در پرده نهان است، عیان خواهد شد
داد، در خرمن بیداد، شرر خواهد زد
اشک از دیده بدخواه، روان خواهد شد
آن کسانی که نمیشد سرشان حرف حساب
بعد از این حرف حسابی سرشان خواهد شد
گرچه کس غیر خدا غیب نداند، لیکن
آنچه گفتم به گمانم که همان خواهد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و ناپایداری زندگی اشاره دارد. شاعر از زیباییهای بهار و زنده بودن طبیعت صحبت میکند، اما به سرعت آن را به واقعیتهای تلخ زندگی میکشد. او به بلبل اشاره میکند که پس از مدت کوتاهی از زیباییهای بهار غافل میشود و به سراغ سختیهای خزان میرود. همچنین عاشقانهگویی و پیامرسانی باد صبا را ذکر میکند و به این نکته میپردازد که زمان، زدودن رازها و پردهبرداری از ناگفتهها را به همراه دارد. در نهایت، شعر به این نتیجه میرسد که حتی اگر کسی به حرف حساب گوش ندهد، بالاخره روزی حقیقت برایش آشکار خواهد شد و آنچه گفته شده، در نهایت به واقعیت تبدیل خواهد شد.
هوش مصنوعی: پس از این، دشت و دمن به زیبایی بهشت حسود خواهد شد و زلف سنبل در چمن، بوی خوش مشک را پخش خواهد کرد.
هوش مصنوعی: بلبل دوباره به سرور و شادی در بهار امیدوار است، اما غافل از این است که روزهای سخت خزان نیز در راهند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق من دچار شده و به شاعری روی آورده، برای او بادی آرام و ملایم پیامآور خواهد بود.
هوش مصنوعی: زمانی که باد صبحگاهی پرده را کنار بزند، تمام چیزهایی که در پشت پرده پنهان بودند، نمایان میشوند.
هوش مصنوعی: در جایی که ظلم و بیعدالتی حاکم است، کینهتوزان و افرادی که نیت بد دارند، با دیدن درد و رنج دیگران، اشک میریزند و احساسات منفی خود را بروز میدهند.
هوش مصنوعی: افرادی که به دلایل مختلف نتوانستهاند منطقی به حرفهای منطقی پاسخ دهند، پس از این زمان با واقعیتهای روشن و مسائل واقعی مواجه خواهند شد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هیچکس جز خداوند از آینده خبر ندارد، اما من اعتقاد دارم آنچه را که گفتم، محقق خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زین جوان بخت جهان باز جوان خواهد شد
هر چه در خاطر من گشت همان خواهد شد
آز در سیری او رو به یقین خواهد گشت
گنج درهستی او رو به گمان خواهد شد
شاخ در باغ معالیش ثمر خواهد داد
[...]
دلبرم عزم سفر کرد و روان خواهد شد
در دلم آنچه همیگشت چنان خواهد شد
او چو آب است و من سوخته با دیده تر
خشک لب ماندم و آن آب روان خواهد شد
بود بیگانه ز من چون بر من نامده بود
[...]
هر که بر ابروی و چشمت نگران خواهد شد
عاقبت کشتهٔ آن تیر و کمان خواهد شد
اگر آن روی دلارای نخواهی پوشید
فتنهٔ عالم و آشوب جهان خواهد شد
حلقهای گر ز سر زلف سیه بگشائی
[...]
نفسِ بادِ صبا مُشکفشان خواهد شد
عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جامِ عقیقی به سمن خواهد داد
چشمِ نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تَطاول که کشید از غمِ هجران بلبل
[...]
عاقبت سید ما سوی مغان خواهد شد
به سراپردهٔ میخانه روان خواهد شد
گر بگویند که فرما و بیا مستانه
زند انگشت خوشی رقص کنان خواهد شد
آفتابی است که از مشرق جان می تابد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.