گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عاقبت سید ما سوی مغان خواهد شد

به سراپردهٔ میخانه روان خواهد شد

گر بگویند که فرما و بیا مستانه

زند انگشت خوشی رقص کنان خواهد شد

آفتابی است که از مشرق جان می تابد

گرچه از دیدهٔ ما باز نهان خواهد شد

همه عالم چو بود آینهٔ حضرت او

در همه آینه بر خود نگران خواهد شد

عین ما آب حیاتست و حبابش خوانند

زود بینند که بی نام و نشان خواهد شد

جام می آمد و آورد پیام ساقی

که دمی همدم ما شو که چنان خواهد شد

صحبت سید سرمست غنیمت می دان

که در این یک دو سه روزی ز جهان خواهد شد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سید حسن غزنوی

زین جوان بخت جهان باز جوان خواهد شد

هر چه در خاطر من گشت همان خواهد شد

آز در سیری او رو به یقین خواهد گشت

گنج درهستی او رو به گمان خواهد شد

شاخ در باغ معالیش ثمر خواهد داد

[...]

سیف فرغانی

دلبرم عزم سفر کرد و روان خواهد شد

در دلم آنچه همی‌گشت چنان خواهد شد

او چو آب است و من سوخته با دیده تر

خشک لب ماندم و آن آب روان خواهد شد

بود بیگانه ز من چون بر من نامده بود

[...]

ناصر بخارایی

هر که بر ابروی و چشمت نگران خواهد شد

عاقبت کشتهٔ آن تیر و کمان خواهد شد

اگر آن روی دلارای نخواهی پوشید

فتنهٔ عالم و آشوب جهان خواهد شد

حلقه‌ای گر ز سر زلف سیه بگشائی

[...]

حافظ

نفسِ بادِ صبا مُشک‌فشان خواهد شد

عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد

ارغوان جامِ عقیقی به سمن خواهد داد

چشمِ نرگس به شقایق نگران خواهد شد

این تَطاول که کشید از غمِ هجران بلبل

[...]

جامی

باز خون دلم از دیده روان خواهد شد

چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد

هست مقصود دلت آنکه بمیرم ز غمت

هر چه مقصود دل توست چنان خواهد شد

بس که خونین کفنان داغ تو بر دل رفتند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه