دلبرم عزم سفر کرد و روان خواهد شد
در دلم آنچه همیگشت چنان خواهد شد
او چو آب است و من سوخته با دیده تر
خشک لب ماندم و آن آب روان خواهد شد
بود بیگانه ز من چون بر من نامده بود
از برم چون برود باز همان خواهد شد
از پی گریه مرا چشم شود جمله مسام
وز پی ناله مرا موی زبان خواهد شد
میرود نیستش اندیشه که مردم گویند
که فلان کشته هجران فلان خواهد شد
دلبرا در دل من از غم تو سوداییست
که مرا جان سر اندر سر آن خواهد شد
جان من بودی و چون نیست رفتن کردی
از من دلشده شک نیست که جان خواهد شد
دیده چون روی تو میدید دلم فارغ بود
چون ز چشمم بروی دل نگران خواهد شد
از برای دل تو غصه هجرت بخورم
ورچه جانیم درین غصه زیان خواهد شد
بر من از بار فراقت چو عنان برتابی
دل من همچو رکاب تو گران خواهد شد
دل که در حوصله انده تو یک لقمه است
تا غم تو بخورد جمله دهان خواهد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دلبرش یاد میکند که عزم سفر کرده و میخواهد برود. او بیان میکند که در دلش احساساتی متناقض وجود دارد؛ دلبرش مانند آب است و او مانند آتش سوخته، که با دوری او خشک و بیزبان مانده است. شاعر به غم و اندوه ناشی از جدایی اشاره میکند و از نالهها و گریانهایش میگوید که اثراتش بر او نمایان است. او گفتوگویی درباره غم و حسرتی که در دلش وجود دارد دارد و میگوید که زندگیاش به واسطه دوری دلبرش بسیار سخت شده است. در نهایت، شاعر بیان میکند که دلش به شدت تحت تأثیر غم جدایی است و تمام وجودش در این غم ذوب میشود.
هوش مصنوعی: محبوب من تصمیم به سفر گرفته و به زودی از دل من خواهد رفت؛ در دل من آنچه که همیشه در حال گردش بود، همین گونه خواهد شد.
هوش مصنوعی: او مانند آب است و من مثل خاکستر؛ با چشمانی اشکآلود، بیصدا و بیحرکت ماندهام، در حالی که آن آب روان در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از من دور باشد و هنوز به من نرسیده، وقتی که برود، همان گونه که بود، باز خواهد گشت.
هوش مصنوعی: چشمهایم به خاطر گریهام پر از اشک میشود و از روی نالههایم، کلامم پر از صدا و احساس خواهد شد.
هوش مصنوعی: فکری که دربارهاش میگویند، دیگر وجود ندارد. مردم خواهند گفت که او بخاطر جدایی و غم عشق فلان شخص از دنیا رفته است.
هوش مصنوعی: عشق تو در قلب من به قدری عمیق شده که از غم جداییات دیوانهام کرده و این حالت چنان شدید است که ممکن است جانم را بگیرد.
هوش مصنوعی: تو جان من بودی و اکنون که از من رفتهای، شک نیست که دلم به شدت خواهد شکست.
هوش مصنوعی: وقتی چشمم به چهره تو میافتاد، دلم آرام و بیخیال بود، اما حالا که از چشمانم دوری، دل نگران و بیقرار شده است.
هوش مصنوعی: برای دل تو غصه هجرت را بخورم، حتی اگر جانم در این غصه آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: وقتی که تو از من دور میروی، احساس سنگینی و اندوه به دلم فشار میآورد، درست مثل اینکه اگر رکاب اسب را بگیری، بار سنگینی بر شانهات خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: دل در برابر غم تو مانند لقمهای است که به راحتی بلعیده میشود و تمام وجودش را تحت تأثیر قرار میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زین جوان بخت جهان باز جوان خواهد شد
هر چه در خاطر من گشت همان خواهد شد
آز در سیری او رو به یقین خواهد گشت
گنج درهستی او رو به گمان خواهد شد
شاخ در باغ معالیش ثمر خواهد داد
[...]
هر که بر ابروی و چشمت نگران خواهد شد
عاقبت کشتهٔ آن تیر و کمان خواهد شد
اگر آن روی دلارای نخواهی پوشید
فتنهٔ عالم و آشوب جهان خواهد شد
حلقهای گر ز سر زلف سیه بگشائی
[...]
نفسِ بادِ صبا مُشکفشان خواهد شد
عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جامِ عقیقی به سمن خواهد داد
چشمِ نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تَطاول که کشید از غمِ هجران بلبل
[...]
عاقبت سید ما سوی مغان خواهد شد
به سراپردهٔ میخانه روان خواهد شد
گر بگویند که فرما و بیا مستانه
زند انگشت خوشی رقص کنان خواهد شد
آفتابی است که از مشرق جان می تابد
[...]
باز خون دلم از دیده روان خواهد شد
چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد
هست مقصود دلت آنکه بمیرم ز غمت
هر چه مقصود دل توست چنان خواهد شد
بس که خونین کفنان داغ تو بر دل رفتند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.