گنجور

 
رفیق اصفهانی

بی‌جهت توسن کین تاخته‌ای یعنی چه؟

بی‌سبب تیغ ستم آخته‌ای یعنی چه؟

قامتی را که قیامت ز قیامش خیزد

از پی قتل من افراخته‌ای یعنی چه؟

آتشین ز آتش می آن رخ افروخته را

از پی سوختنم ساخته‌ای یعنی چه؟

نظر انداخته‌ای بر همه بی‌وجه و مرا

بی‌گناه از نظر انداخته‌ای یعنی چه؟

باخته من به تو در نرد محبت دل و تو

خصم جان من دل‌باخته‌ای یعنی چه؟

به ره مهر و وفا ای بت بی‌مهر و وفا

صد رهم دیده و نشناخته‌ای یعنی چه؟

چون دلت آینهٔ آن رخ زیباست رفیق

زنگ ز آیینه نپرداخته‌ای یعنی چه؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟

مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟

زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب

این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه؟

شاهِ خوبانی و منظور گدایان شده‌ای

[...]

صائب تبریزی

سرو من طرح نو انداخته‌ای یعنی چه؟

جامه را فاخته‌ای ساخته‌ای یعنی چه؟

تو که از شرم به مشاطه نمی‌پردازی

یک جهان آینه پرداخته‌ای یعنی چه؟

تو که در خانه ز شوخی ننشینی هرگز

[...]

فیاض لاهیجی

خوش به کام همه در ساخته‌ای یعنی چه

عشوه را در به در انداخته‌ای یعنی چه

جز دلم کز دل بی‌رحم تو کینش نرود

دل ز کین همه پرداخته‌ای یعنی چه

هرزه‌ای آینه با یک جهتی‌های رخش

[...]

قصاب کاشانی

مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه

این‌چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه

قدر این طایفه نشناخته‌ای یعنی چه

بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه

زین میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه