گنجور

 
صائب تبریزی

سرو من طرح نو انداخته‌ای یعنی چه؟

جامه را فاخته‌ای ساخته‌ای یعنی چه؟

تو که از شرم به مشاطه نمی‌پردازی

یک جهان آینه پرداخته‌ای یعنی چه؟

تو که در خانه ز شوخی ننشینی هرگز

خانه در ملک کسان ساخته‌ای یعنی چه؟

شیر در بیشه خشم تو جگر می‌بازد

رنگ چون بی‌جگران باخته‌ای یعنی چه؟

عالمی زیر و زبر کردی و از پرکاری

علم زلف نگون ساخته‌ای یعنی چه؟

تشنه خون منی همچو صراحی در دل

دست در گردنم انداخته‌ای یعنی چه؟

تیر بر سینه اهل نظر انداخته‌ای

بعد از آن سینه سپر ساخته‌ای یعنی چه؟

گرد پاپوش نیفشانده به صحرای وطن

باز طرح سفر انداخته‌ای یعنی چه؟

شرمی از حافظ شیراز نداری صائب؟

این چنین تیغ زبان آخته‌ای یعنی چه؟

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حافظ

سخنت رمزِ دهان گفت و کمر سِرّ میان

وز میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه؟

صائب تبریزی

همین شعر » بیت ۹

شرمی از حافظ شیراز نداری صائب؟

این چنین تیغ زبان آخته‌ای یعنی چه؟

حافظ

ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟

مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟

زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب

این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه؟

شاهِ خوبانی و منظور گدایان شده‌ای

[...]

فیاض لاهیجی

خوش به کام همه در ساخته‌ای یعنی چه

عشوه را در به در انداخته‌ای یعنی چه

جز دلم کز دل بی‌رحم تو کینش نرود

دل ز کین همه پرداخته‌ای یعنی چه

هرزه‌ای آینه با یک جهتی‌های رخش

[...]

قصاب کاشانی

مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه

این‌چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه

قدر این طایفه نشناخته‌ای یعنی چه

بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه

زین میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه

[...]

رفیق اصفهانی

بی‌جهت توسن کین تاخته‌ای یعنی چه؟

بی‌سبب تیغ ستم آخته‌ای یعنی چه؟

قامتی را که قیامت ز قیامش خیزد

از پی قتل من افراخته‌ای یعنی چه؟

آتشین ز آتش می آن رخ افروخته را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه