ز تورانیان تنگ چشمی سواری
در ایران به زلف سیه کرد کاری
که کافر نکردست بر دین پرستی
که دشمن نکردست با دوستداری
دهانش خموشی، لبش باده نوشی
سرش پر خروشی، میان پود و تاری
به چهره چراغی، به رخساره باغی
به سیرت بهشتی، به صورت بهاری
ستم را به سختی دلش پایمردی
طرب را به نرمی تنش دستیاری
به بالا چو سروی، برفتن تذروی
به پیکار شاهی، به پیکر نگاری
سیاووش رویی، فرنگیس مویی
فریبرز شکلی، فریدون شعاری
نه جمشید، لیکن هرش بنده میری
نه ضحاک، لیکن هرش زلف ماری
اگر شعر گویی در آن غمزه زیبد
و گر هوش بندی در آن زلف باری
کزین بیژنی را بدوزد به تیری
وزان رستمی را ببند به تاری
شماری گر از بیدلانش بگیری
نگیری دل اوحدی در شماری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف ویژگیهای یک شخصیتی heroic و زیبا میپردازد که به نوعی در تضاد با فرهنگ تورانیان تنگچشم قرار دارد. شاعر به زلفهای سیاه و جذاب این شخصیت اشاره میکند و او را با صفاتی همچون شجاعت، آرامش در سختیها و زیبایی بینظیر توصیف میکند. همچنین، با مقایسههایی به افسانههای ایرانی مانند شخصیتهای سیاووش و فریدون، جلال و عظمت او را نشان میدهد. شعر در عین حال به موضوع عشق و هوش نیز اشاره دارد و پیوند عمیق بین زیبایی ظاهری و روحی را به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به دل باختگی و آثار عاطفی عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: سواری از توران با تنگ نظری، در ایران بر سر زلف سیاه کاری انجام داد.
هوش مصنوعی: کسی که به دین و مذهب خود پایبند است، هرگز کافر نمیشود و همچنین کسی که با دوستی و محبت رفتار میکند، هرگز دشمنی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: او در سکوتی آرام نشسته، لبهایش پر از شراب است و درونش پر از احساسات و شور و شوق است، در حالی که در عالم خیال و واقعیت با هم درگیر است.
هوش مصنوعی: چهرهات مانند چراغی درخشان است، صورتت شبیه باغی زیباست، و باطن تو پر از صفا و نیکی مانند بهشتی و مانند بهار است.
هوش مصنوعی: دل سخت و مقاوم در برابر ستم، و بدن نرم و لطیف به کمک شادی و خوشی میآید.
هوش مصنوعی: به بلندای سرو، برتری و زیبایی به جنگ با شاه، با قدرت و زیبایی ظاهر شدن.
هوش مصنوعی: سیاووش چهرهای زیبا دارد، فرنگیس موی بلند و شکوهمند است، فریدون شخصیتی بزرگ و محترم است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف دو شخصیت افسانهای از فرهنگ ایرانی میپردازد. شخصیت اول، جمشید است که نماد قدرت و عظمت است اما در اینجا بهنوعی به زیبایی و دلربایی اشاره دارد. شخصیت دوم، ضحاک است که نمادی از شر و زشتی است، اما در اینجا به زلفهای او که به ماری شباهت دارند، اشاره میکند. بهطور کلی، شاعر در اینجا بر ویژگیهای ظاهری و جذابیتهای فردی تأکید کرده و به نوعی تضاد بین زیبایی و زشتی را بیان میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو شاعر هستی، باید غمزه و چشمچرانی را با کلمات زیبا توصیف کنی و اگر میخواهی باهوش و خردمند به نظر بیایی، باید به آن موهای پریشان اشاره کنی.
هوش مصنوعی: از این تار و پود به گونهای پیوند میخورد که همچون تیر میشود و حتی رستم را نیز به دستانش میبندد.
هوش مصنوعی: اگر تعدادی از بیدلان را بشماری، دل اوحدی هرگز در آن شمارش جای نمیگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه نیکو سخن گفت یاری به یاری
که تا کی کشم از خُسُر ذل و خواری
دل من همی جست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ باری
بتی چون بهاری به دست من آمد
[...]
ایا دیده تا روز شبهای تاری
بر این تخت سخت این مدور عماری
بیندیش نیکو که چون بیگناهی
به بند گران بسته اندر حصاری
تو را شست هفتاد من بند بینم
[...]
بتی را که بودم بدو روزگاری
جدا دارد از من بد آموزگاری
نداند غم و درد هجران یاران
جز آن کازموده است هجران یاری
اگر هرکسی طاقت هجر دارد
[...]
ز فردوس با زینت آمد بهاری
چو زیبا عروسی و تازه نگاری
بگسترده بر کوه و بر دشت فرشی
کش از سبزه پو دست وز لاله تاری
به گوهر بپیراست هر بوستانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.