گنجور

 
اوحدی

یاران و دوستداران جمعند و جام گردان

مطرب همیشه گویا، ساقی مدام گردان

قومی در انتظاریم، این جا دمی گذر کن

وین قوم را به لطفی از لب غلام گردان

گوینده گشته مطرب وانگه کدام گفتن؟

گردنده گشته ساقی و آن گه کدام گردان؟

ساغر ز سیم ساده با آب لعل دایر

مجمر ز زر پخته با عود خام گردان

غیر از تو هیچ کامی در خورد نیست ما را

بخرام و عیش ما را زان رخ تمام گردان

شام سیاه ما را چون صبح کن ز چهره

صبح سفید دشمن از غصه شام گردان

من باده با تو خوردن کردم حلال بر خود

گو: خویش را همی کش، بر ما حرام گردان

تشریف ده زمانی، ای ماه و اوحدی را

هم سر به چرخ بر کش، هم نیک نام گردان

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

جانا نخست ما را مرد مدام گردان

وانگه مدام در ده مست مدام گردان

بر ما چو از لطافت مل را حلال کردی

بر خصم ما ز غیرت گل را حرام گردان

دارالغرور ما را دارالسرور کردی

[...]

مولانا

جانا نخست ما را مرد مدام گردان

وآنگه مدام درده ما را مدام گردان

از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان

هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان

دارالسلام ما را دارالملام کردی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
نظیری نیشابوری

ساقی صلای عام است کاری به کام گردان

دامان غم فراخ است دوری تمام گردان

ما و وفا درین شهر چون حسن تو غریبیم

او را عزیز کردی ما را غلام گردان

آزاده خاطران را فکری عنان نگیرد

[...]

صائب تبریزی

یک چند خواب راحت بر خود حرام گردان

در ملک بی نشانی خود را به نام گردان

کار جهان تمامی هرگز نمی پذیرد

پیش از تمامی عمر خود را تمام گردان

سودای آب حیوان بیم زیان ندارد

[...]

حزین لاهیجی

ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردان

دور زمانه یکدم، حسب المرام گردان

بی می زلال کوثر زهر است در روانها

تلخ است کام جانها عیشی به کام گردان

مهر جهان فروزی، فیضت کران ندارد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه