ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردان
دور زمانه یکدم، حسب المرام گردان
بی می زلال کوثر زهر است در روانها
تلخ است کام جانها عیشی به کام گردان
مهر جهان فروزی، فیضت کران ندارد
از می هلال ساغر، ماه تمام گردان
دردی جام لعلی بر خاک عاشقان ﺭﯾﺰ
رخسار بوالهوس را، بیجاده فام گردان
بی باده شهر هستی امن و امان ندارد
بغداد خطّهٔ جام، دارالسّلام گردان
در مشرب فتوت، می را حلال کردی
در مذهب مروّت غم را حرام گردان
یک جرعه می رساند از فرش تا به عرشم
خاکی نهاد خود را عالی مقام گردان
کلکم ز نغمه چون نی میراب رحمت توست
دل را به حرمت می بیت الحرام گردان
رندی و مستیم را، شاهد پرستیم را
مشهور خاص کردی، معلوم عام گردان
با جان سخت عاشق گر کارزار خواهی
تیغ جگر شکافی از غمزه وام گردان
در حلقهٔ ارادت، کشور گدای عشقیم
کیهان خدای حسنی، ما را غلام گردان
در عشق شوخ چشمان، رم خوردگان عقلیم
وحشی نگاه خود را یک لمحه رام گردان
شبهای تیره روزان زان رخ صباح کردی
تاریک روز ما را، زان طرّه شام گردان
کنعانیان به بویی از مصر حسن شادند
پیغمبر صبا را، فرّخ پیام گردان
خون حزین بسمل از غمزه ریز و او را
در محضر قیامت فرخنده نام گردان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون عشق، می و مستی، و نور و روشنایی اشاره دارد. شاعر در اوایل ابیات به تاثیر می و شراب بر جان انسانها و ضرورت آن در زندگی اشاره میکند و بیان میکند که بدون آن، زندگی تلخ و بیمعناست. همچنین از زیبایی عشق و دلها صحبت میکند و میگوید که وجود می میتواند به انسان مقام و اعتبار دهد. شعر به ترویج شادی و سرزندگی در زندگی انسانها میپردازد و نشان میدهد که چگونه عشق و می توانند به تغییر و تحول در زندگی منجر شوند. در نهایت، شاعر بر اهمیت عشق و محبت تاکید دارد و آن را نجاتبخش و موجب سعادت میداند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، زمان صبح است و خورشید در حال چرخاندن جامی است. لحظهای در این دنیای پر پیچ و خم، خواستهها و آرزوها را به گردش درآور.
هوش مصنوعی: بدون نوشیدن شراب زلال کوثر، زندگی تلخ و زهرآگین میشود. این تلخی بر روحها سنگینی میکند و هیچ خوشیای نصیب جانها نمیشود.
هوش مصنوعی: تو نور و روشنی بخش جهانی و برکت و نعمتت پایانپذیر نیست. از شراب خوشگوار هلال، کام ما را پر کن و ما را به اوج کمال برسان.
هوش مصنوعی: دردی مانند جامی پر از شراب سرخ بر زمین عاشقان میریزد، و چهرهی طمعکاران را رنگین و بیراهه میکند.
هوش مصنوعی: در absence of wine, life in the city is not safe or secure; Baghdad, the land of the cup, is known as a place of peace.
هوش مصنوعی: در راه جوانمردی، نوشیدن شراب را مجاز شمردی و در مذهب انسانیت، غم و اندوه را ممنوع و ناپسند دانستی.
هوش مصنوعی: یک نوشیدنی میتواند کسی را از پایینترین مرتبهها به بالاترین مقامها برساند.
هوش مصنوعی: همه شما مانند نی از نغمههای دلنشین هستید، که رحمت تو مانند یک آبپاش دلها را به حرمت بیتالحرام در میآورد.
هوش مصنوعی: ما در حال سرودن شعری از عشق و عشقبازی هستیم و با شهرتی که در این زمینه پیدا کردهایم، توجه ویژهای به زیباییها و محبتها داریم. تو باید این اشعار را برای عموم بشناسانی تا همگان از آن بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در عشق با شجاعت و استقامت باشی، باید از عواطف و احساسات خود به شدت عبور کنی و به راحتی از تیرهای اندوه و درد قلبی بر خود نرنجی.
هوش مصنوعی: ما در دایرهی عشق، همچون بندگان و نیازمندان آن هستیم. ای پروردگار کیهان، ما را در زمرهی خدمتگزاران خود قرار ده.
هوش مصنوعی: در عشق افرادی که چشمان فریبا دارند، عقل و فهم من به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد و از عقلانیت دور میشود؛ فقط یک نگاه کافیست تا دل و جانم را آرام کند.
هوش مصنوعی: در شبهای تار، روزها به خاطر چهره صبح، تاریک شدهاند و به همین دلیل، روز ما تحت تاثیر موهای شب قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: کنعانیان از بوی خوشی که از مصر میآید، شاد و خوشحال هستند و فرستادهای از طرف صبا را گرامی میدارند.
هوش مصنوعی: خون حزین بسمل به خاطر غمزهای که به او زده شده، بریزد و در روز قیامت او را با نامی خوش و خجسته معرفی کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا نخست ما را مرد مدام گردان
وانگه مدام در ده مست مدام گردان
بر ما چو از لطافت مل را حلال کردی
بر خصم ما ز غیرت گل را حرام گردان
دارالغرور ما را دارالسرور کردی
[...]
جانا نخست ما را مرد مدام گردان
وآنگه مدام درده ما را مدام گردان
از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان
هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان
دارالسلام ما را دارالملام کردی
[...]
یاران و دوستداران جمعند و جام گردان
مطرب همیشه گویا، ساقی مدام گردان
قومی در انتظاریم، این جا دمی گذر کن
وین قوم را به لطفی از لب غلام گردان
گوینده گشته مطرب وانگه کدام گفتن؟
[...]
ساقی صلای عام است کاری به کام گردان
دامان غم فراخ است دوری تمام گردان
ما و وفا درین شهر چون حسن تو غریبیم
او را عزیز کردی ما را غلام گردان
آزاده خاطران را فکری عنان نگیرد
[...]
یک چند خواب راحت بر خود حرام گردان
در ملک بی نشانی خود را به نام گردان
کار جهان تمامی هرگز نمی پذیرد
پیش از تمامی عمر خود را تمام گردان
سودای آب حیوان بیم زیان ندارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.