ما به ابد میبریم عشق ترا از ازل
در همه عالم که دید عشق چنین بیخلل؟
از سر من شور تو هیچ نیاید برون
گر چه سر آید زمان ورچه در آید اجل
هیچ کسم، گر بدل بر تو گزینم به دل
هیچ کسی خود بدل بر تو گزیند بدل؟
شمع لبت را بدید، مهر گرفت از عقیق
موم دهانت بدید مهر گرفت از عسل
راهرو عقل را زلف تو دارالامان
کار کن روح را لطف تو بیتالعمل
بوده ز جور تو ما در همه وقتی زبون
گشته به مهر تو ما در همه گیتی مثل
ماه شبستان تو مورچهٔ وتخت جم
وصل تو و جان ما یوسف و سیم دغل
زلف تو تن را نوشت سورهٔ نون بر ورق
قد تو دل را نهاد لوح الف در بغل
چشم مرا از لبت نیست گزیری که، هست
لعل لبت را شکر، چشم سرم را سبل
فوت نشد نکتهای از کشش و از جسش
با لب و زلف ترا مرتبهٔ عقد و حل
اوحدی از دیر باز فتنهٔ تست، ای غزال
تا نشود ناامید زود نیوش این غزل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فی سبیلِ اللّهِ ودٌّ
کانَ مِنّی لک یُبْذَل
کلُّ یومٍ تتلوَّن
غیرُ هذا بکَ أجْمَل
حاسد تا در جهان نیست چو ناصح به دل
ساخته با نیک و بد راست چو با آب، گل
انّا لنفرح بالایّام ندفعها
و کلّ یوم مضی نقص من الاجل
فاعمل لنفسک قبل الیوم مجتهدا
فانّما الرّبح و الخسران فی العمل
دست تضرع چه سود بندۀ محتاج را
وقت دعا بر خدای وقت کرم در بغل
عیسی گردون نشین تابع تو در ازل
موسی دریا شکاف امت تو لم یزل
مهر منور نقاب از هوس روی تو
بر رخ مه می کشد نقش خیالت بحل
پیر خرد طفل وار آمده در مکتبت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.