گنجور

 
عرفی

هرگز مگو که کعبه ز بتخانه خوشتر است

هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است

با برهمن حدیث محبت رواست، لیک

در دام طایر حرم این دانه خوشتر است

تسبیح و زهد خوش بود اما در این دو روز

جشن گل است، شیشه و پیمانه خوشتر است

گر در بهشت باده کشی فتنه گل کند

ساغر کشی به گوشه ی میجانه خوشتر است

گر شرط دوستی بشناسی به حسن شمع

اول محبت تو به پروانه خوشتر است

در صحبتی که شرم و ادب نیست فیض نیست

زان رو مرو به صحبت بیگانه خوشتر است

با نوش نیش مردم چشمم کرشمه ها ست

هم صحبتی به مردم دیوانه خوشتر است

کفران نعمت گله مندان بی ادب

در کیش من ز شکر گدایانه خوشتر است

عرفی منال بیهده، احوال دل مگو

کز ناله های بی اثر، افسانه خوشتر است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جامی

از کوی زهد ساحت میخانه خوشتر است

وز ورد صبح نعره مستانه خوشتر است

یک دانه نقل از کف رندان درد نوش

در دست ما ز سبحه صد دانه خوشتر است

پیمان زهد اگر شکند محتسب به می

[...]

مشتاق اصفهانی

از صحن کعبه ساحت میخانه خوشتر است

از دور سجه گردش پیمانه خوشتر است

یارب چه حکمت است که بیگانه خوی من

با آشنا خوشست و به بیگانه خوشتر است

از سینه‌ام رود بکجا دل که جغد را

[...]

رفیق اصفهانی

عاشق مگو که عاقل و فرزانه خوشتر است

عاشق خوش است و عاشق دیوانه خوشتر است

فصل گلست باز پی نقل بزم می

طرف چمن ز گوشه ی کاشانه خوشتر است

گر ناخوش است توبه شکستن به نزد تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه