گنجور

 
عرفی

تا قدم بر اثر نام و نشان خواهد بود

گوشهٔ دامن ما وقف میان خواهد بود

می نمودند ملایک به ازل عشق به هم

کاین گهر دست زد بی بصران خواهد بود

گر شود کون و مکان زیر و زبر در ره عشق

صورت ناصیه بر خاک عیان خواهد بود

جز به بازار قیامت ، دل پرخون، زنهار

مفروشید که این جنس گران خواهد بود

دیده بی نور شد ازگریه، خدایا به ازل

گفته بودی که به جایی نگران خواهد بود

دلم آخر به تماشاگه دیدار آورد

تا کی این آئینه در آئینه دان خواهد بود

دست فرسوده شود آخر و گمنام شوم

من گرفتم هنرت نقد روان خواهد بود

به سرانجام جم و کی چه نهم بیهده گوش

کمترین بازی افلاک همان خواهد بود

عرفی از پیر مغان دست نداری هر چند

بر دلت بستن زنار گران خواهد بود

 
 
 
جهان ملک خاتون

تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود

دل من طالب وصل تو به جان خواهد بود

بر من خسته نظر گر فکنی از سر لطف

اثر همت صاحب نظران خواهد بود

دیده تا بر قد آن سرو روان بگشایم

[...]

حافظ

تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود

سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود

حلقهٔ پیرِ مغان از ازلم در گوش است

بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود

بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حافظ
قاسم انوار

تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بود

دل ما عاشق آن سرو روان خواهد بود

ما درین دیر مغان بهر نیاز آمده ایم

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

«من ر آنی » و « رألحق » چه سخن می گوید؟

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
نظام قاری

تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود

سرما خاک ره پیر مغان خواهد بود

تازقطنی و قدک نام و نشان خواهد بود

تنم از شوق شمط جامه دران خواهد بود

برزمینی که در وصندلی رخت نهند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نظام قاری
اهلی شیرازی

خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد بود

هرچه او بر سر ما خواست همان خواهد بود

جان من رفتی و چون صورت بیجان برهت

چشم من تا بقیامت نگران خواهد بود

میروی سرو من از دیده و جانی که مراست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه