مستان عشق خانه در آتش گرفته اند
دائم قدح ز خوی تو آتش گرفته اند
این هم عنایتی است که غم های روزگار
دنبال بی کسان مشوش گرفته اند
چون خم به ته، ز چاه بلا، دُرد سرکشند
آنان که خو به بادهٔ بی غش گرفته اند
اینک ره گریز، چه سود از گریختن
سر تاسر زمانه در آتش گرفته اند
عرفی مرید خلوتیان پیاده شو
کاین قوم جلوه ز ابرش گرفته اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این مصراعها شاعر به عشق و دردهای آن اشاره میکند. او میگوید که مستان عشق در شعلههای آتش زندگی میکنند و به خاطر محبت و خوی عشق، همواره در حال درد و رنج هستند. این غمها همهجا را فرا گرفته و کسی از آن در امان نیست. در نهایت، شاعر از عرفی میخواهد که از دنیای فانی و مشغلههای روزگار فاصله بگیرد، زیرا این افراد (مستان عشق) در جستجوی حقیقت و زیبایی هستند و خود را در دنیای فانی گم کردهاند.
هوش مصنوعی: عاشقان در شوق و عشق، مدام در حال شور و شوق هستند و به خاطر محبت و عشق به تو، دلهایشان به تپش و هیجان افتاده است.
هوش مصنوعی: این نیز لطفی است که مشکلات زندگی به سراغ کسانی میآید که تنها و بییار هستند.
هوش مصنوعی: افرادی که به نوشیدنی خالص و بدون آلودگی عادت کردهاند، مانند این هستند که وقتی به ته چاه افتادهاند، از دشمنی و مصیبتها دچار دردسر میشوند.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، فرار کردن از مشکلات چه فایدهای دارد، وقتی که همه جا در آتش بحرانها و سختیها گرفتار است؟
هوش مصنوعی: عرفی، از پیروان صوفیان و اهل دل، بهتر است که از دنیای نمایشی و ظاهری فاصله بگیرد، چون این افراد عمیقاً از حقیقت زندگی فاصله گرفتهاند و فقط به ظواهر توجه میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.