منم نزاریِ قلاّشِ رندِ عاشقِ مست
هر آدمی که چو من شد ز ننگ و نام برست
دلم ز خرقۀ ناموس زاهدان بگرفت
مریدِ خم چه عجب گر ز خانقاه بجست
برو تکی ز پَسَم می زنند و می گویند
که شیخ باز شرابک بخورد و توبه شکست
به گردنِ من اگر خونِ توبه نیست حلال
حرام زاده چرا طعنه می زند پیوست
اگر به زرق روم ازرقی توانم داشت
و گر چو سرو نباشم قبا نیارم بست
نصیحتم مکن ای یار لطف کن برخیز
محبّت است و لیکن به دشمنی بنشست
کنون محّبِ جوانم مریدِ پیر نی ام
غلامِ زاهده ام بعد ازین نه زهدپرست
گهم به خانقه آرند با قبا هش یار
گهی ز می کده با خرقه می کشندم مست
به پیشِ شحنه برند این غزل اولام اولام
ز بعدِ آن که بگرداندند دست به دست
ز بهرِ آن که چو یک شاخِ طاعت است چرا
نخست شاخ ز شهدست و آن دگر ز کبست
چرا ز فرقت هفتاد و سه یکی ناجی ست
چه گونه دوزخی اند آن دگر ده و دو و شست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر خود را به عنوان شخصی رند، عاشق و مست معرفی میکند که از قید و بندهای نام و ننگ رها شده است. او از زاهدان و خرقههایشان بیزار است و میگوید که اگرچه توبه کرده، اما در عشق و محبت واقعی نمیتواند به زهد پایبند باشد. شاعر به خیری از زرق و برق دنیا روی میآورد و به زهد و عزلت کنونیاش انتقاد میکند. او احساس میکند که باید بین محبت و دشمنی انتخاب کند و در نهایت، به فطرت انسانی و میل به عشق خود بازمیگردد. شاعر به تنوع و اختلاف در باورها و طریقتها اشاره میکند و به خصوص درباره وضعیت وعده نجات و عذاب و تعداد فرقههای مختلف صحبت میکند. در کل، شعر بیانگر تضاد بین عشق و زهد و جستجوی هویت فردی در دنیای عرفانی است.
هوش مصنوعی: من انسانی بیسروپا و عاشق هستم که از قید و بندها رها شدهام. هر کسی که به حالتی مثل من برسد، از احساس خجالت و شهرت آزاد میشود.
هوش مصنوعی: دل من از لباس ساده و ظاهر زاهدان ناراحت شد و چه عجیب است اگر مرید خم، یعنی کسی که به میخانه و عشق ورزی وابسته است، از جایی مانند خانقاه که مکانی برای عبادت و ریاضت است، فرار کند.
هوش مصنوعی: برو و تنها از من دور شو، آنها به تو حمله میکنند و میگویند که شیخ دوباره به شراب روی آورده و توبهاش را شکسته است.
هوش مصنوعی: اگر در دلم توبهای وجود ندارد، پس چرا فرزند ناخواستهای که به حرام متولد شده، همواره به من طعنه میزند؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهم در ظاهر خود را زیبا نشان دهم، میتوانم اما اگر مانند سرو بلند و استوار نباشم، هرگز نمیتوانم خود را با زیباییهای ظاهری بپوشانم.
هوش مصنوعی: ای دوست، نصیحت نکن و مهر و محبت را در بر بگیر، زیرا این احساسات به خاطر دشمنی و کینه به وجود نیامدهاند. بلند شو و به دوستی ادامه ده.
هوش مصنوعی: حالا من عاشق جوانی هستم که پیرو یک شخص سالخورده نیستم، دیگر غلام و بنده زاهد نخواهم بود و از زهد دور میشوم.
هوش مصنوعی: گاهی به خانقاه میروم و با لباس مقدس کنار یارم هستم، و گاهی نیز به میخانه میروم و با لباس درویشی مست میشوم.
هوش مصنوعی: این غزل را به مقام بالایی میبرند، ابتدا و ابتدا، بعد از اینکه آن را از دستی به دست دیگر منتقل کردند.
هوش مصنوعی: برای این که مانند یک شاخه از بندگی باشی، چرا باید نخست یک شاخه از عسل و دیگری از زنبور باشد؟
هوش مصنوعی: چرا از میان تعداد زیاد فرقهها فقط یکی نجاتبخش است و بقیه که به هفتاد و دو فرقه دیگر تعلق دارند، دچار عذاب خواهند شد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.