درآمد از درِ من دوش هاتفی سر مست
صبوحیانه گرفته صراحی یی در دست
دلِ ضعیف من اوّل چو واله ای مدهوش
ز هول و هیبت آن امتحان ز جای بجست
سجود کردم و چندان به خاک غلتیدم
که هم چو خاک شدم پیشِ آستانش پست
نهفته زمزمه یی خوش به زیرِ لب می کرد
به چشمِ من زبر جامه خواب من بنشست
غذایِ روح فرو ریخت در پیاله و گفت
همین بود چه دگر نوش کن شراب الست
به دوست کامی جامی دو بر سرم پیمود
از آن سپس که به الزام توبه ام بشکست
نهاد بر دلِ من دست و گفت با خویش آی
که با تو مارا صد گونه مصلحت ها هست
دگر به کون و مکان هیچ التفات مکن
ز غیر ما ببُرد هر که او به ما پیوست
معیّن است و مبرهن که هر وجود که او
به ما رسید ز حالاتِ مستعار برست
نزاریا به تولّایِ ما تبّرا کن
ز کاینات و دگر خود مباش و خود مپرست
اگر وساوسِ شیطان گذر کند باید
سبک به قوّت لاحول راهِ دیو ببست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و هوای شاعر در مواجهه با یک تجربه عرفانی و روحانی میپردازد. شاعر در ابتدا از حال خود به عنوان کسی که مست و مدهوش است صحبت میکند و تحت تأثیر زیبایی و عظمت الهی قرار میگیرد. او از هیبت و جلال این تجربه به زمین میافتد و خود را خاضع و خاکسار میبیند.
شاعر به همراه یک جام شراب، پیامی از طرف دوست (شاید خدا) دریافت میکند که او را به نوشیدن از شراب وجود و تعالی تشویق میکند و بر اهمیت عدم وابستگی به مکان و زمان تأکید میکند. او به یادآوری میپردازد که با پیوستن به حقیقت، انسان از حالاتی که به او تعلق نمیگیرد آزاد میشود. در نهایت، شاعر اذعان میکند که باید از وسوسههای شیطانی دوری کرد و به سمت حق و حقیقت گام برداشت.
هوش مصنوعی: دیشب صدایی از در خانه من شنیدم، مانند فردی که سرمست و شاداب است و در دستش جام شرابی دارد.
هوش مصنوعی: دل ضعیف من در ابتدا مانند شخصی شگفتزده و گیج از ترس و هیبت آن آزمایش به شدت ترسید و به گوشهای فرار کرد.
هوش مصنوعی: به خاک افتادم و چنان به عبودیت و سجود پرداختم که در برابر او و مقامش به شدتی فروتنی کردم که خودم نیز مانند خاک درآمدم و در زیر پاهایش پست شدم.
هوش مصنوعی: صدای آرام و دلنشینی به آرامی زیر لب بر زمین میخورد و در خواب من، با نگاهی خاص و نامرئی در زیر لایههای خوابم جا گرفت.
هوش مصنوعی: غذای روح در پیاله ریخته شد و گفت همین کافی است، دیگر از شراب الست بنوش.
هوش مصنوعی: به خاطر دوستی، جامی نوشیدم و از آن لحظهای که به خاطر شرط و قانون، عهد خود را شکست.
هوش مصنوعی: دست بر دل من گذاشت و با خود گفت که ببیند چه تدبیرهایی برای من وجود دارد.
هوش مصنوعی: به هیچ چیز دیگر توجه نکن و تنها به ما فکر کن؛ هر کسی که به ما نزدیک شده، از سایر امور بینیاز شده است.
هوش مصنوعی: واضح و روشن است که هر چیزی که به ما میرسد، از حالتهای غیر واقعی و موقتی جدا شده و به حقیقت خود نزدیکتر است.
هوش مصنوعی: به ناز و زیبایی ما اعتنا کن و از دنیا و هر آنچه در آن است دوری گزین و به خودت توجه نکن و خود را نپرست.
هوش مصنوعی: اگر افکار و وسوسههای شیطانی به ذهن انسان خطور کند، باید با قوت و ارادهی خود به مقابله با آنها بپردازد و راه نفوذ شیطان را ببندد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.