گنجور

 
حکیم نزاری

درآمد از درِ من دوش هاتفی سر مست

صبوحیانه گرفته صراحی یی در دست

دلِ ضعیف من اوّل چو واله ای مدهوش

ز هول و هیبت آن امتحان ز جای بجست

سجود کردم و چندان به خاک غلتیدم

که هم چو خاک شدم پیشِ آستانش پست

نهفته زمزمه یی خوش به زیرِ لب می کرد

به چشمِ من زبر جامه خواب من بنشست

غذایِ روح فرو ریخت در پیاله و گفت

همین بود چه دگر نوش کن شراب الست

به دوست کامی جامی دو بر سرم پیمود

از آن سپس که به الزام توبه ام بشکست

نهاد بر دلِ من دست و گفت با خویش آی

که با تو مارا صد گونه مصلحت ها هست

دگر به کون و مکان هیچ التفات مکن

ز غیر ما ببُرد هر که او به ما پیوست

معیّن است و مبرهن که هر وجود که او

به ما رسید ز حالاتِ مستعار برست

نزاریا به تولّایِ ما تبّرا کن

ز کاینات و دگر خود مباش و خود مپرست

اگر وساوسِ شیطان گذر کند باید

سبک به قوّت لاحول راهِ دیو ببست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوالفرج رونی

دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست

از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است

سوزنی سمرقندی

رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت

به بارگاه وزیر خدایگان بنشست

که تا نظر کند اندر جمال طلعت او

که هیچ شه را مانند او وزیری هست

خجسته‌رای و همایون‌لقا و فرّخ‌فال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
قوامی رازی

کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست

در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست

جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان

سریر کفر بلند و سرای ایمان پست

رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد

[...]

انوری

رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل

شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست

زمانه نی در مردی در کرم بشکست

سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست

دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر

[...]

سعدی

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست

که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد

خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه