گنجور

 
نظیری نیشابوری

آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما

نقش خود دیده در آیننه ز آیینه ما

عید و نوروز بود مکتب ما را هر روز

به محبت گذرد شنبه و آدینه ما

محضر سلطنت عشق اگر بخوانند

خاتم و سکه برآرند ز گنجینه ما

خورده دل زخمی از آن غمزه که نتوانی دوخت

تو که صد بار فزون دوخته‌ای سینه ما

زان نگاهی که به دنبال چشمت نرسد

خون فرو می چکد از خرقه پشمینه ما

آزمودیم، به زور می امسال نبود

قدحی داشت خم از باده پارینه ما

طرفه شوری سحر از سینه «نظیری » برخاست

ساخت کار همه را گریه دوشینه ما

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صائب تبریزی

روشن است از دل بی کینه ما سینه ما

گوهر ماست چراغ دل گنجینه ما

گرچه در نافه ما جز جگر سوخته نیست

جگر نافه بود داغ ز پشمینه ما

(صبح شنبه به نظر جلوه کند مستان را

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

گشته چون آینه روشن دل بی‌کینه ما

تا فتد عکس جمال تو در آیینه ما

غمزه‌ات ناوک بیداد نیاورده به زه

دل به خون گشته ز مژگان تو در سینه ما

گرمی سلسه عشق ز داغ دل ماست

[...]

واعظ قزوینی

ورق مشق شد از یاد خطت سینه ما

طبق لعل شد از عکس تو آیینه ما

یغمای جندقی

سینه تا سوده ای از مهر تو بر سینه ما

سینه ای نیست که خالی بود از کینه ما

باغ را برگ طرب نو شده رفتم بپذیر

عذر تقصیر من ای توبه دیرینه ما

کهنه شد وز گرو باده نیامد بیرون

[...]

غالب دهلوی

محو کن نقش دویی از ورق سینه ما

ای نگاهت الف صیقل آیینه ما

وقف تاراج غم تست چه پیدا چه نهان

همچو رنگ از رخ ما، رفت دل از سینه ما

چه تماشاست ز خود رفته خویشت بودن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه