گنجور

 
قدسی مشهدی

گشته چون آینه روشن دل بی‌کینه ما

تا فتد عکس جمال تو در آیینه ما

غمزه‌ات ناوک بیداد نیاورده به زه

دل به خون گشته ز مژگان تو در سینه ما

گرمی سلسه عشق ز داغ دل ماست

گوهر درد برد عشق ز گنجینه ما

عشق پیوسته به تعلیم جنون مشغول است

رسم آزادشدن نیست در آدینه ما

دوش بودیم ز وصل تو چو قدسی محروم

هست تا روز جزا حسرت دوشینه ما

 
 
 
نظیری نیشابوری

آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما

نقش خود دیده در آیننه ز آیینه ما

عید و نوروز بود مکتب ما را هر روز

به محبت گذرد شنبه و آدینه ما

محضر سلطنت عشق اگر بخوانند

[...]

صائب تبریزی

روشن است از دل بی کینه ما سینه ما

گوهر ماست چراغ دل گنجینه ما

گرچه در نافه ما جز جگر سوخته نیست

جگر نافه بود داغ ز پشمینه ما

(صبح شنبه به نظر جلوه کند مستان را

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

ورق مشق شد از یاد خطت سینه ما

طبق لعل شد از عکس تو آیینه ما

یغمای جندقی

سینه تا سوده ای از مهر تو بر سینه ما

سینه ای نیست که خالی بود از کینه ما

باغ را برگ طرب نو شده رفتم بپذیر

عذر تقصیر من ای توبه دیرینه ما

کهنه شد وز گرو باده نیامد بیرون

[...]

غالب دهلوی

محو کن نقش دویی از ورق سینه ما

ای نگاهت الف صیقل آیینه ما

وقف تاراج غم تست چه پیدا چه نهان

همچو رنگ از رخ ما، رفت دل از سینه ما

چه تماشاست ز خود رفته خویشت بودن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه