گنجور

 
نظیری نیشابوری

یارب آن سرو که پرورده ای از اشک منش

آفت صرصر بیگانه ببر از چمنش

خاتم لعل سلیمانی او باز آورد

پیش از آن دم که برد آب و صفا اهرمنش

عشق شوریدگیم می طلبد می ترسم

که پریشان کند این خواب پریشان ز منش

شهر برهم خورد ار باد به زلفش گذرد

که کمینگاه صد آشوب بود هر شکنش

رسن زلف چو در چاه ذقن آویزد

ابله آنست که در چه نرود از رسنش

پارسایی که به سوداش دل از دست دهد

گر فرشتست که باشد خطر از خویشتنش

دهر از افسانه و افسون لبش پر شده است

گرچه دانم نبرد ره به دهانش سخنش

چون سحر پرده اغیار بدرم تا چند

همچو گل شب به هوا پاره کند پیرهنش

عشق بی آتش و بی دود همه سوختن است

عاشق آن نیست که خود داغ نهد بر بدنش

تندرستیم و ز رنجوری خود در تابیم

هرکه را رو دهد این عارضه بستر فکنش

به امیدی که غزل های «نظیری » خوانی

بالد از شوق تو چون غنچه زبان در دهنش

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
امیرخسرو دهلوی

نام سرچشمه حیوان چه بری با دهنش؟

سخن قند، مگو با لب شکر شکنش

گر زند با دهنش پسته ز بی مغزی لاف

هر که بیند شکند با لب و دندان دهنش

ای صبا، گوی ز من غنچه تر دامن را

[...]

خواجوی کرمانی

آنک جز نام نیابند نشان از دهنش

بر زبان کی گذرد نام یک همچو منش

راستی را که شنیدست بدینسان سروی

که دمد سنبل سیراب ز برگ سمنش

هر که در چین سر زلف بتان آویزد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
کمال خجندی

دال زلف و الف قامت و بیم دهنش

هرسه دامند و بدان صید جهانی چو منش

نتوانست نبا را ز میانش پوشید

آن قبا بود و بریده به ند پیرهنش

با همه دامن پاکیزه چو گل جز به خیال

[...]

حافظ

یا رب این نوگُلِ خندان که سپردی به مَنَش

می‌سپارم به تو از چشمِ حسودِ چَمَنَش

گرچه از کویِ وفا گشت به صد مرحله دور

دور باد آفتِ دورِ فلک از جان و تَنَش

گر به سرمنزل سلمی رَسی ای بادِ صبا

[...]

اهلی شیرازی

ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش

دشمنم نیزمکش تا بکشد رشگ منش

چون شکایت کنم از دوست که خون ریخت مرا

هرکه شد کشته ز معشوق نباشد سخنش

دهنش گفت که دردت کنم از بوسه دوا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه