دهر پرفتنه و شورست ز چشم سیهش
داری از چشم بد خلق خدایا نگهش
هرکه را باعث عصیان و خطا عشق شود
ملک از رشک بسوزد که نویسد گنهش
پر مگو خواجه که عشرتگه ما روشن ازوست
همه جا هست، ولی در همه دل نیست رهش
دل هرکس که درین غمکده صحرا گردد
ناگهان یوسف کنعان به در آید ز چهش
رشک بر کودک لشکر شکن ما دارد
پادشه زاده که هستند ز خاصان سپهش
ملک چین با بت و بتخانه به یغما ببرد
گر کله گوشه به یغما شکند پادشهش
اجر بیداری چل ساله نثاریست قلیل
روز گردید شب ما ز مه چاردهش
ماه نو کرده ز افلاس تهی پهلو را
ناز بر اوج هوا سوده چو پر کلهش
عجب ار در دل ویران «نظیری » گنجد
کوه را تاب نباشد که شود جلوهگهش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و زیبایی و تأثیرات آن بر دل ها و زندگی انسانها سخن میگوید. شاعر با اشاره به اینکه عشق میتواند انسان را به خطا و عصیان بکشاند، نظر دارد که زیبایی و جذابیت چشمان معشوق میتواند حتی قدرتها را تحت تأثیر قرار دهد و باعث حسادت شود. در این شعر، عشق و زیبایی در کنار غم و نشیبهای زندگی قرار گرفته و توصیف میشود که چگونه دلهای مختلف به این احساسات پاسخ میدهند. همچنین اشارهای به تقدیر و سرنوشت نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: دنیا پر از فتنه و آشوب است و به خاطر نگاه تاریک و تیرهاش، از چشم بد و حسد دیگران، ای خداوند، او را حفظ کن.
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق باعث نافرمانی و اشتباهش شود، امانتهای آسمانی به خاطر حسادت میسوزند تا گناه او را ثبت کنند.
هوش مصنوعی: به زبان ساده میتوان گفت: ای بزرگوار، در حالی که مکان خوشی و لذت ما به روشنی از اوست، او در هر جا وجود دارد اما نه همه دلها راهی به سوی او دارند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در دل خود غم و اندوهی داشته باشد و در این دنیای بیصاحب به جستوجو برآید، ناگهان ممکن است خوشبختی و امیدی مانند یوسف کنعان به سراغش بیاید.
هوش مصنوعی: کودک لشکرشکن ما باعث حسادت پادشاه زاده است، زیرا آنها از خاصان سپاه او به شمار میآیند.
هوش مصنوعی: پادشاه چین با استفاده از بتها و مکانهای مقدس میتواند همه چیز را به دست آورد و حتی اگر بخشی از آن را نابود کند، باز هم قدرتش پابرجا خواهد ماند.
هوش مصنوعی: اجر و پاداش بیداری و زحمت سی ساله، تنها یک شب کم را در شبگردی ما به رسمیت شناختهاند، در حالی که شب ما به زیبایی ماه چهارده و کامل است.
هوش مصنوعی: ماه نو که به خاطر فقر و نیاز در وضعیت رنجی قرار دارد، به آرامی و با ناز در بالای آسمان دراز شده است، مانند پر مرغی که بر سرش قرار دارد.
هوش مصنوعی: شگفتی است که در دل ویران کسی مثل «نظیری» بتواند جا بگیرد، در حالی که کوه تاب و توان ندارد تا زیبایی او را به نمایش بگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مَجمَعِ خوبی و لطف است عِذار چو مَهَش
لیکَنَش مِهر و وفا نیست خدایا بِدَهَش
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی
بِکُشد زارم و در شرع نباشد گُنَهَش
من همان بِه که از او نیک نگه دارم دل
[...]
آن که بر خیل بتان ساخت خدا پادشهش
سرمه اهل نظر باد غبار سپهش
شرمسارم که چو آمد به سرم قاصد او
برنیامد ز تنم جان که فشانم به رهش
حسن قاصد چو به مقصودی شه خاص بود
[...]
آهوی او که بود بیشه دل صیدگهش
میگدازد جگر شیر ز طرز نگهش
از بدآموزی آن غمزه نمیگردد سیر
ناز کافتاده به دنبالهٔ چشم سیهش
دو جهان گشته به حسنی که اکر در عرصات
[...]
نتوان داشت نگه باز زچشم سیهش
دار از چشم بد خلق خدایا نگهش
جای رحم است بر آن بندهٔ مسکین فقیر
که برانند و ندانند چه باشد گنهش
نگهی جانب ما دلشدگان می نکنی
[...]
دل سپردم به نگه کردن چشم سیهش
ترسم آن مست سیه کار ندارد نگهش
بخت اگر دست دهد دست من و دامن او
چرخ اگر روی کند روی من و خاک رهش
چشم امید بپوشان ز غبار خط او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.