گنجور

 
مسعود سعد سلمان

چو من جریده اشعار خویش عرض کنم

نخست یابم نام تو بر سر دیوان

سزد که نام من ای نامدار ثبت کنی؟

به کلک غفلت در متن دفتر نسیان

مرا مدار به طبع هنر گران و سبک

که من به سایه سبک هستم و به طبع گران

بجز مراد نکویی نکو مدار که من

بهر نکویی حقم به هر بها ارزان

همیشه تا به جهان خالی و تهی نبود

جواهر از اعراض و عناصر از ارکان

دو حال نیک و بد آرد همی ز هفت فلک

به هفت کوکب در پنج حس و چار ارکان

چو سرو و لاله بناز و چو صبح و باغ بخند

چو مهر و ماه بتاب و چو عقل و روح بمان

خجسته دولت و فرخنده بخت تو همه سال

چو آفتاب منیر و چو نوبهار جوان

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

توانگری و بزرگی و کام دل بجهان

نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان

یمین دولت کایام ازو شود میمون

امین ملت کایمان ازو شود تابان

همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان

نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان

یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک

امین ملت محمود پادشاه جهان

خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان

برنگ لاله می از یار لاله روی ستان

جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم

می جوان بجوان ده درین بهار جوان

بشادکامی امروز داد خویش بده

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

اگر نجست زمانه بلای خلق جهان

چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان

اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین

چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان

اگر نگشت دل من تنور آتش عشق

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

شب دراز و ره دور و غربت و احزان

چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان

بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار

دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان

مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده

[...]

مشاهدهٔ ۱۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه