سروِ بالای تو در عالم خوبی علم است
خط تو بر ورق گل ز بنفشه رقم است
ما نه تنها به هوای دهنت خاک شدیم
هرکه از اهل وجود است به آخر عدم است
قدمی رنجه به پرسیدن ما کن که چو سرو
سرفراز است هر آزاده که در وی قدم است
طرفه دامی ست سر زلف تو کز روی هوس
هرکه پا بستهٔ آن است مقیّد به غم است
گو به غم ساز خیالی که ز اسباب طرب
نیست خوشتر ز نوای نی و آن نیز دم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و لطافت موجود در وجود محبوب اشاره میکند. او میگوید که جمال محبوب مانند سروی است که در عالم علم و خیر قرار دارد و خط او مانند گلی از بنفشه است. شاعر به عشق و دلدادگی خود میبالد و تأکید میکند که همه انسانها به خاطر عشق و وجود محبوب دچار مشکل و غم هستند. همچنین، او از محبوب میخواهد که یک گام به سمت او بردارد، زیرا هر آزاد مردی که در حضوری از او قدمی بردارد، سرافراز خواهد بود. در انتها، شاعر به قدرت و زیبایی موسیقی اشاره میکند و میگوید که هیچ چیز خوشتر از نوای نی نیست که نمایانگر روح و احساسات است.
هوش مصنوعی: درخت سرو بالای تو در دنیا نماد خوبی و زیبایی است و خطی که بر روی گل نوشته شده، از بنفشه زیباتر و خاصتر است.
هوش مصنوعی: ما فقط به خاطر لبهای تو خاک شدیم، بلکه هر کس که در این عالم وجود دارد، در نهایت به عدم و نیستی میرسد.
هوش مصنوعی: لطفاً با ما در مورد این موضوع صحبت کن، زیرا هر فرد آزادهای که در مسیر تو قدم بگذارد، مانند سرو بلند و سرفراز خواهد بود.
هوش مصنوعی: زلف تو به قدری جذاب و فریبنده است که هر کسی که به خاطر هوس در دام آن بیفتد، ناگزیر به غم و غصه گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: به کسی بگو که در اندوه خیالی خود غمگین نباشد، چون این اندوه از چیزهای شادیزا نیست. این حالتی که دارد، حتی از صدای نی نیز دلپذیرتر است، زیرا این هماکنون است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز جشن عرب و وقت نشاط عجم است
شادزی گرچه فلک باعث اندوه و غم است
خویشتن رنجه مدار از قبل فقد مراد
می خور انگار که آن نیز وفا و کرم است
شاه انجم زکمین گاه افق بیرون تافت
[...]
الحق این جشن، نه جشن است که باغ ارم است
ارم از لطف مزاجش به وبا متهم است
نقش بند چمنش باد، ز چین لطف است
رنگریز ثمرش ماه ز چرخ کرم است
دامنش پر زر و سیم است که کان امل است
[...]
خوی ترکان همه مایل به جفا و ستم است
آزمودیم بسی، ترک وفادار کم است
این بلایی ست نه ترکی ست به دنباله ی چشم
دل ز ما برد و گر جان بجهد مغتنم است
پیش او هم چو منی را چه محل باشد و قدر
[...]
یارب، اندر سر هر موی تو چندان چه خم است
زیر آن موی رخت از گل خندان چه کم است
چند گویی که مکن صورت جورم از چشم
مردم چشم تو خود صورت جور و ستم است
ما چو از زلف تو زنار ببستیم، اکنون
[...]
آنکه دست و دل او مظهر جود و کرم است
وانکه در داد و دهش صد چو فریدون و جم است
قدوه و قبله شاهان جهان خواجه علی
یاور ملک عرب داور ملک عجم است
و آنکه تیغش بگه رزم ز خون دل خصم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.