با سگت یاری مرا کارِ خود است
هرکسی را کار با یارِ خود است
عاشقی کردم فتادم در بلا
مبتلا هرکس ز کردار خود است
گفتمش سرو از هواداران توست
گفت ما را او هوادار خود است
من ز حیرت رفتم از دست و هنوز
سروِ من مغرور رفتار خود است
طوطی طبع خیالی را مدام
در دهن شکّر ز گفتار خود است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر گمانم کو گرفتار خود است
فارغ از من محو دلدار خود است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.