ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی
پرهیز از آن حلقه، مبادا که درافتی
زنهار چو من در قدمش سر نهم ای اشک
تو نیز روان آیی و در پا به سر افتی
ارباب نظر را ز تماشای رخ دوست
مانع تویی ای پرده خدایا که برافتی
من بعد من و رهگذر کوی تو تا حشر
باشد که به دام من از این رهگذر افتی
زاین بیش منه پای به روی من و اندیش
زآن دم که به ناگه چو سرشک از نظر افتی
زآن باده که جامش لب یار است خیالی
ترسم که چو یابی خبری بیخبر افتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.