ای به حُسن آفتاب چاکر تو
کیست مه تا شود برابر تو
گرنه چشم تو ساحرست چرا
عالم حُسن شد مسخّر تو
ای سرشک آب روی من بر خاک
چند ریزی که خاک بر سرتو
غم همی خور دلا چو می دانی
که جز این طمعه نیست در خور تو
گفته ای بر درم خیالی کیست
در طریق وفا سگ در تو
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ای به حُسن آفتاب چاکر تو
کیست مه تا شود برابر تو
گرنه چشم تو ساحرست چرا
عالم حُسن شد مسخّر تو
ای سرشک آب روی من بر خاک
چند ریزی که خاک بر سرتو
غم همی خور دلا چو می دانی
که جز این طمعه نیست در خور تو
گفته ای بر درم خیالی کیست
در طریق وفا سگ در تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیبایی و جذبهی محبوبی میپردازد که همچون آفتاب میدرخشد و دیگر زیباییها را در مقایسه با خود محو کرده است. شاعر از احوال قلبی خود میگوید و به تحمل غمهای ناشی از دوری محبوب اشاره میکند. او همچنین به وفاداری و دلباختگی اشاره کرده و از وجود خیالی در درگاه محبت سخن میگوید که به وفاداری و عشق اشاره دارد. در کل، موضوع اصلی شعر بیان عشق و زیبایی و احساسات ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذبه شخص اشاره دارد که مانند آفتاب درخشان است و برترین زیباییها را به نمایش میگذارد. به نوعی شاعر میپرسد که چه کسی میتواند در برابر زیبایی و شکوه او قرار بگیرد، چرا که او به حدی دلربا و بینظیر است که هیچ چیز دیگری نمیتواند مانند او باشد.
هوش مصنوعی: اگر چشمان تو جادوگر نیستند، پس چرا همه زیباییهای جهان تحت تاثیر تو قرار گرفتهاند؟
هوش مصنوعی: ای اشکی که از چهرهام بر زمین میریزی، چه فایدهای دارد که خاک بر تو بریزد؟
هوش مصنوعی: دل، غم را تحمل کن، چون میدانی جز این سختی و مشکلات چیزی به تو نمیرسد.
هوش مصنوعی: تو پرسیدهای که چه کسی در عشق و وفا به در خانهام میآید، اما من به تو میگویم که مانند سگی وفادار به تو هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جمال معاشران چونست
آن دو حمال گام گستر تو
چند با اشک و رشک خواهد بود
عرش و فرش از لحاف و بستر تو
چند بی سرمه سای خواهد بود
[...]
ای شده صدر ملک در خور تو
گشته سلطان وقت غمخور تو
هم امینی و هم امین الملک
گوهری نیست همچو گوهر تو
رحمت ایزدست در ره تو
[...]
ای ملوک جهان مسخر تو
آدمی زاد جمله لشگر تو
شاه غازی حسام دولت و دین
که فلک بر نتابد افسر تو
چشم ایام سوی درگه تست
[...]
چون به عهد جوانی از بر تو
بر در کس نرفتم از در تو
سر ما و آستانهٔ در تو
منتظر تا رویم در سر تو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.