من که از دیدهٔ معنی به رخت مینگرم
چشم دارم که نرانی چو سرشک از نظرم
آه کز حسرت مهر رخ تو می ترسم
که بسوزد عَلَم صبح ز آه سحرم
اثری بیش نماند از من خاکی دریاب
ورنه بسیار بجویی و نیابی اثرم
ای دل از بادهٔ لعلش مطلب کام که من
تا از این می خبری یافته ام بی خبرم
تا نگویند دگر کرد خیالی از یار
نیست جز فکر خیال تو خیالی دگرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و عاشقانههای یک دلداده میپردازد. شاعر از عشق و زیبایی محبوبش صحبت میکند و میگوید که نگاهم به او معنایی عمیق دارد. او از ترس سوزش دل و اثرات عشق میگوید و تأکید میکند که آرزویش تنها به خاطر محبت معشوق است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هیچ چیز جز فکر و خیال محبوبش در ذهنش وجود ندارد و این احساسات او را از دنیا بیخبر کرده است.
هوش مصنوعی: من که با نگاه معنوی به تو مینگرم، چشمی دارم که اشک را از دیدم دور نمیکند.
هوش مصنوعی: ای کاش از احساس حسرت و درد عشق تو نترسم، چون میترسم که این حسرت به قدری باشد که صبح را با سوزش خود بسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر به من توجه نکنی، از من تنها یک یادگار کوچک باقی میماند. در غیر این صورت، هرچقدر هم که تلاش کنی، هیچ اثری از من نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: ای دل، از نوشیدن شرابی به رنگ قرمز دلربا خود را راضی کن، زیرا من تا زمانی که از این شراب خبر داشتم، در واقع در بیخبری به سر میبردم.
هوش مصنوعی: تا دیگران نگویند که از عشق یار خیالی به ذهنم نرسیده، تنها به فکر تو هستم و خیالی جز تو ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شهی کز همه شاهان چو همی در نگرم
خدمت تست گرامی تر و شایسته ترم
تا همی زنده بوم خدمت تو خواهم کرد
از ره راست گذشتم گر ازین در گذرم
دل من شیفته بر سایه، و جاه و خطرست
[...]
من بیچاره مگر بر رخ آن مه نگرم
که چو در وی نگرم جامه بتن در بدرم
بزبان با سخن او سخن مه نبرم
بر لب او که همی گوید شهد و شکرم
تو دهی بوسه و من خامش بوسه شمرم
[...]
میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم
که ندانم به کجا یا به چه اندیشه درم
همچو روی تو همه کار من آراسته بود
وه، که چون موی تو اکنون همه زیر و زبرم
تیغ هجران تو گر زخم چنین خواهد زد
[...]
ای بزرگی که چو من راه مدیحت سپرم
همه بر شارع اقبال بود رهگذرم
مهر و کین تو نهد قاعدۀ کون و فساد
کرد صدباره ازین منهی فکرت خبرم
چون نهد روی بدین گنبد پیروزه نمای
[...]
عمری است که در راه تو پای است سرم
خاک قدمت بدیدگان میسپرم
زان روی کنون آینه روی توم
از دیده تو بروی تو مینگرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.