ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردیم
بعد از آن بر سر کوی تو فروکش کردیم
به امیدی که خیالت قدم آرد روزی
خانهٔ دیده به خونابه منقّش کردیم
گرم رو شمع از آن شد که به مردی پاداشت
گرچه شبهای غمت بر سرش آتش کردیم
ما و دیوانگی عشق، چو سرمایهٔ عقل
در ره سلسله مویان پریوش کردیم
ای خیالی دگر از محنت ایّام چه غم
چون به اقبال غمش خاطر خود خوش کردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.