خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم
یعنی گرانیِ خود از این خاکِ در بریم
سودای ما به زلف بتان راست چون نشد
آن به که رخت خویش از اینجا به در بریم
آیا کجاست دیده وری تا به حضرتش
پیش آوریم نقد نیاز و نظر بریم
آن روز بخت سوی درش رهبری کند
کز سر هوای روضه به کلّی به در بریم
هر جا نشان خاک کف پای او بوَد
ای دیده سعی کن که به دامن گهر بریم
پای سگش بگیر خیالی و سر بنه
تا یک دو روز در قدم او به سر بریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.