نکردم جز به زلف یار پیوند
که نتوان کرد خود را بی رسن بند
چه شرین کرد طوطی کز سر شوق
لبت را دید و بگذشت از سرقند
سگت را بی وفا گفتم عفاالله
گناه از بنده و عفو از خداوند
مرو چون سیل اشک از دیده هر دم
که خون کردی دلم را ای جگر بند
دل غمگین به بویی از تو خوشنود
خیالی با خیالی از تو خرسند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و رنج ناشی از دوری یار اشاره دارد. شاعر میگوید که تنها به خاطر عشق و پیوند به محبوبش زنده است و نمیتواند خود را بدون او تصور کند. او زیبایی و شیرینی لب یار را میستاید و از وفای سگش سخن به میان میآورد، در حالی که از خدا طلب عفو میکند. شاعر از اشکهای بیپایانش یاد میکند و از غم دلش میگوید، اما در عین حال با یاد یار خود را خوشحال میکند. در کل، شعر ترکیبی از عشق، غم و امید است.
هوش مصنوعی: تنها به زلف محبوبم ارتباط دارم، زیرا نمیتوانم خود را بدون بند و زنجیر او رها کنم.
هوش مصنوعی: یک طوطی که عاشق و شاداب بود، با دیدن لب پرشیرینی تو خوشحال شد و از کنار قند گذشت.
هوش مصنوعی: به دوستت گفتم که سگت بی وفاست و از خداوند بخواه که گناهان این بنده را ببخشد.
هوش مصنوعی: چرا هر لحظه مانند سیل اشک از چشمانت میریزی و دل مرا که زخمدار است، آسیب میزنی؟
هوش مصنوعی: دل غمگین من با یاد تو آرام میگیرد و تصور تو باعث خوشحالیام میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در درج سخن بگشای بر پند
غزل را در به دست زهد در بند
به آب پند باید شست دل را
چو سالت بر گذشت از شست و ز اند
چو بردل مرد را از دیو گمره
[...]
ترا نه زخم دارد سود و نه بند
نه زنهار و نه پیمان ونه سوگند
یکی و پنج و سی وز بیست نیمی
وگر قدرت بود فرسنگکی چند
چو زین بگذشت و ما و مطرب و می
گناه از بنده و عفو از خداوند
تعالی الله یکی بی مثل و مانند
که خوانندش خداوندانْ خداوند
تعالی الله یکی بیمثل و مانند
که خوانندت خداوندان خداوند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.